5 هه میخواستم پدر شدنت رو بهت تبریک بگم امیرم ولی مثل اینکه نمیشه امیرم شرمنده که دارم برخلاف علاقه ام این موضوع رو مخفی میکنم آخه میدونی این بچه نفس منه میترسم بگی نیومده باید بکشمش ببخشید امیرم خدایا این زنیکه نمیخواد بره؟ امیر چی شده چرا اینجوری شده؟ تو مگه بهم قول نداده بودی هیچ وقت خیانت نکنی امیری منو ببین دلت میاد چشمام هی پر و خالی بشه فندوقی ناراحت نباشیا بابات بهترین بابای دنیاس ناراحتی نکن غذامو میخورم و میخوام برم که با صداش به خودم میام امیر: انتظار نداری که من ظرفارو جمع کنم یه لبخند تلخ میزنم و میگم: نه اقایی خودم جمع میکنم امیر:مهرناز جان غذاتو بخور دیگه آخ خدا داره غرورم له میشه تا بحال دیدید بچه ای که فقط چند هفتشه به شکم مادرش لگد بزنه؟ چرا بهارم داره لگد میزنه خدایا اینا طبیعیه یا من دچار توهم شدم بهارم داره از زجر کشیدن مامانش دیونه میشه نه مامانی من حالم خوبه تو هم خوب باش حتما این خانومه خواهرشه که من ندیدم یه نیشخند به این ذهن ساده لوحم میزنم همه زنا اینجوری هستن یا فقط من اینجوری ام همه موقع سوپرایز کردن سوپرایز میشن یا فقط من و همسرم این قدر تفاهم داریم حتی تو سوپرایز کردن ولی برای من کجا و برای امیرم کجا؟ من برای عشق از عشق میگذرم ظرف رو جمع میکنم و میرم توی اتاقم و انقدر فکر میکنم که نمیدونم ساعت چنده اما میفهمم در بیرون باز و بسته میشه امیر:خجالت نمیکشی این چه وضع رفتار بود با صدای بلند تری ادامه میده: من اون زن رو دوست ارم همه مردها انقدر پررو هستن همه زن ها انقدر بدبختن همه مثل منو تو همچین شبی تنها آرزوشون سلامتی بچه تو شکمشونه توهم بود یا نبود بهارم دیگه حرکتی نداشت مثل مادرش که نفسش بریده بود خدایا دارم درست میبینم این کمربنده دست امیرم کمربنده دست مهربون ترین استاد دانشگاه خدایا جونمو بگیر نمیخوام اسطوره من بت من نابود بشه نمیخوام یشکنه خدایا امیر: دختره وقیح الان حالیت میکنم دستام دستام کوشن چرا نمیتونم تکونشون بدم چرا نمیتونم بیارم روی شکمم خدایا بچه ام خدایا دخترم خدایا بهارم.. ادامه دارد... کانال ❤️ @havayeadam 💚