#تشنه_تر_از_دریا
#صفحه_دوازدهم
تو پرچم لشكر حق را در دست مى گيرى، تا زمانى كه اين پرچم در دست توست، لشكر حق پابرجاست.
چه شكوهى دارد اين پرچم وقتى در دست هاى توست!
در جنگ ها، پرچم را به دست شجاع ترين فرد لشكر مى دهند، شجاعت در چهره تو موج مى زند، تو از همه شجاع تر هستى... اين شجاعت را از كه به ارث برده اى؟
اى عبّاس! پدر تو على(ع) است!
تاريخ شجاعت او را هرگز از ياد نمى برد. اين قلم مى خواهد گوشه اى از شجاعت على(ع) را بنويسد... سال پنجم هجرى بود، جنگ خندق يا جنگ احزاب.
بت پرستان مكّه به جنگ پيامبر آمده بودند، پيامبر قبلاً دستور داده بود تا اطراف مدينه را خندق بكَنند، سپاه مكّه وقتى به مدينه رسيد، پشت خندق زمين گير شد. "ابن عبدُوُدّ" يكى از قهرمانان عرب بود، او قسم ياد كرد كه از خندق عبور كند. او سوار بر اسبش شد و از خندق عبور كرد، او مردى بود كه يك تنه با هزار سوار برابرى مى كرد.26
صداى ابن عبدُوُدّ در فضا پيچيد: "هَلْ مِنْ مُبارِز".
آيا كسى هست كه به نبرد با من بيايد؟
طنين صداى او تا دور دست مى رفت، آيا كسى هست كه با من پيكار كند؟
هيچ كس جواب او را نداد، ابن عبدُوُدّ فرياد مى زد و حريف مى طلبيد و شمشيرش را بالاى سرش مى چرخاند و مى گفت: "اى مسلمانان! مگر شما نمى گوييد كه وقتى كشته مى شويد به بهشت مى رويد؟ چرا هيچ كس نمى آيد تا او را به بهشت بفرستم؟".
مسلمانان همه سر به زير انداخته بودند، هيچ كس جوابى نمى داد.
على(ع) لحظه اى صبر كرد، شايد كس ديگرى بخواهد به اين نبرد برود. خيلى ها از او سن و سال بيشترى داشتند، على(ع)مى خواست احترام آن ها را بگيرد، امّا هر چه صبر كرد، كسى جوابى نداد، سرانجام او تصميم گرفت از جا برخيزد، صداى او در فضا پيچيد: "اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهيد من به نبرد با ابن عبدُوُدّ بروم؟"...
پيامبر رو به على(ع) كرد و گفت:
ــ يا على! آيا مى دانى كه اين مرد ابن عبدُوُدّ است؟
ــ من هم على، پسرِ ابوطالب هستم!
پيامبر وقتى اين سخن را شنيد، اشك در چشمانش حلقه زد، به راستى على(ع) چقدر زيبا جواب داد...28
على(ع) به ميدان آمد و رو به ابن عبدُوُدّ كرد و گفت: "چقدر عجله كردى و شتاب نمودى و مبارز طلبيدى، بدان من همان كسى هستم كه آمده ام تا با تو نبرد كنم".
جنگ تن به تن آغاز شد، گرد و غبار همه جا را گرفت، لحظاتى گذشت... على(ع)پيروز اين ميدان شد، او با يك ضربه ابن عبدُوُدّ را به خاك نشاند. صداى "الله اكبر" همه جا پيچيد. پيامبر رو به يارانش كرد و گفت: "ضربتِ على(ع) در امروز، نزد خدا بالاتر از عبادت جنّ و انس است.
🌸🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃
#تشنه_تر_از_دریا
#قمر_منیر_بنی_هاشم
#کانال_کمال_بندگی
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
#هدیه_ای_به_شما
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef