🏴🏴🏴🏴
@hedye110
#تاریخ_انبیاء.......
#حضرت_ابراهیم........
به آتش افكندن ابراهيم (ع)
حضرت ابراهيم (ع) / به آتش افكندن ابراهيم (ع)
به فرمان نمرود، ابراهيم را زنداني نمودند، از هر سو اعلام شد كه مردم هيزم جمع كنند، و يك گودال و فضاي وسيعي را در نظر گرفتند، بت پرستان گروه گروه هيزم ميآوردند و در آن جا ميريختند.
گر چه يك بار هيزم براي سوزاندن ابراهيم كافي بود، ولي دشمنان ميخواستند هر چه كينه دارند نسبت به ابراهيم آشكار سازند، وانگهي اين حادثه موجب عبرت براي همه شود، و عظمت و قلدري نمرود در قلبها سايه بيافكند تا در آينده هيچ كس چنين جرئتي نداشته باشد.
روز موعود فرا رسيد، نمرود با سپاه بيكران خود، در جايگاه مخصوص قرار گرفتند، در كنار آن بيابان، ساختمان بلندي براي نمرود ساخته بودند، نمرود بر فراز آن ساختمان رفت تا از همان بالا صحنه سوختن ابراهيم را بنگرد و لذت ببرد.
هيزمها را آتش زدند، شعلههاي آن به سوي آسمان سركشيد، آن شعلهها به قدري اوج گرفته بود كه هيچ پرندهاي نميتوانست از بالاي آن عبور كند، اگر عبور ميكرد ميسوخت و در درون آتش ميافتاد.
در اين فكر بودند كه چگونه ابراهيم را در درون آتش بيفكنند، شيطان يا شيطان صفتي به پيش آمد و منجنيقي ساخت و ابراهيم را در درون آن نهادند تا به وسيله آن او را به درون آتش پرتاب نمايند.
در اين هنگام ابراهيم تنها بود، حتي يك نفر از انسانها نبود كه از او حمايت كند، تا آن جا كه پدر خواندهاش «آزر» نزد ابراهيم آمد و سيلي محكمي به صورت او زد و با تندي گفت: «از عقيدهات برگرد!»
ولي همه موجودات ملكوتي نگران ابراهيم بودند، فرشتگان آسمانها گروه گروه به آسمان اول آمدند و از درگاه خدا درخواست نجات ابراهيم - عليه السلام - را نمودند، همه موجودات ناليدند، جبرئيل به خدا عرض كرد: «خدايا! خليل تو، ابراهيم بنده تو است و در سراسر زمين كسي جز او تو را نميپرستد، دشمن بر او چيره شده و ميخواهد او را با آتش بسوزاند».
خداوند به جبرئيل خطاب كرد: «ساكت باش! آن بندهاي نگران است كه مانند تو ترس از دست رفتن فرصت را داشته باشد، ابراهيم بنده من است، اگر خواسته باشم او را حفظ ميكنم، اگر دعا كند دعايش را مستجاب مينمايم».
استجابت دعاي ابراهيم - عليه السلام - و تبديل آتش به گلستان
ابراهيم در ميان منجنيق، لحظهاي قبل از پرتاب، خدا را چنين خواند:
«يا اَللهُ يا واحِدُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ يا مَنْ لَمْ يلِدْ وَ لَمْ يولَدْ وَ لَمْ يكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ نَجِّنِي مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ؛ اي خداي يكتا و بيهمتا، اي خداي بينياز، اي خدايي كه هرگز نزاده و زاده نشد، و هرگز شبيه و نظير ندارد، مرا به لطف و رحمتت، از اين آتش نجات بده».
🏴🏴🏴🏴
@hedye110