#روشنىمهتاب
#برگهفدهم
آيا مى دانى به دنبال چه هستم؟ مى خواهم بگويم كه ماجرا، فقط تهديد نبوده است! مى خواهم ثابت كنم كه بعد از وفات پيامبر، گروهى به خانه فاطمه(س)هجوم برده اند.
من به دنبال اين نكته هستم. براى همين مى خواهم به شهر دمشق بروم. دمشق پايتخت كشور سوريه است. بايد براى كشف حقيقت، راه خود را ادامه بدهم. من به قرن ششم هجرى آمده ام. وقتى وارد دمشق مى شوم، همه غم ها، مهمان دلم مى شود، اين شهر خاطره هاى زيادى از اسارت خاندان پيامبر دارد.
مى خواهم با استاد ابن عَساكِر ديدار داشته باشم. بايد به مدرسه نُوريه برويم، مدرسه اى كه شهرت آن، تمام دنياى اسلام را فراگرفته است، البتّه، منظور من از اين مدرسه، چيزى شبيه به دانشگاه است! جوانان زيادى براى تحصيل به اينجا آمده اند.
شنيده ام كه سلطان نور الدين زنكى اين مدرسه را براى استاد ابن عَساكِر ساخته است تا او بتواند در اين مدرسه به تربيت شاگردان مشغول شود.
اين مدرسه چقدر باصفاست! درختان زيبايى در حياط مدرسه به چشم مى آيند، حوض آبى هم، در وسط مدرسه است، گويا براى ديدار با استاد بايد به آن سو بروم، آنجا كه جمعيّت زيادى به چشم مى آيد!
پيرمردى بر روى صندلى كوچكى نشسته است و شاگردان دور او حلقه زده اند، هر كس از او سؤالى مى كند و او جواب مى دهد. آن پيرمرد، استاد ابن عَساكِر است.
در ميان جمعيّت، نگاه من به شخصى خورد كه چندين مأمور، دور او را حلقه كرده اند، او لباس گران قيمتى به تن كرده است، خوب نگاه كن! لباس او، لباس شاهانه است!
او سلطان نورالدين زنكى است، سلطان سوريه و مصر و فلسطين! چقدر جالب است كه سلطان هم به كلاس درس استاد مى آيد، بى جهت نيست كه جوانان زيادى از هر شهر و ديار به اين مدرسه مى آيند تا از علم و دانش استاد استفاده كنند، وقتى جوانان مى بيند كه سلطان هم براى كسب علم مى آيد، علاقه بيشترى به دانش پيدا مى كنند.
استاد امروز نزديك به هشتاد سال دارد، او در راه كسب دانش سختى هاى زيادى كشيده است، و امروز روز عزّت اوست، همه به سخن و گفتار او اعتماد زيادى دارند، اصلاً حرف او سند است.
●●●☆☆☆☆☆●●●
#روشنىمهتاب
#مظلومیتفاطمهسلامالله
#نشرحداکثری
#صلواتیادتنره
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🦋❤️🦋