﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_دویستشصت
آرش کنارم روی یک مبل تک نفره مینشیند و پای چپش را روی پای راست میاندازد : خب چه
خبر پسرخاله؟
نگاهم را از صورت آرام نیکی میگیرم.
به پشتی مبل تکیه میدهم و با غرور به آرش نگاه میکنم.
برابر آرش،باید همان مسیح مغرور و خودخواه بشوم.باید جواب متلکها و کنایه هایش با
خونسردی دیوانه کننده ام و پوزخندِ همیشگی ام بدهم.دست چپم را پشت نیکی روی پشتی مبل
دراز میکنم و میگویم:خبر خاصی نیست... همون درگیرییهای کاری....
مهوش با سینی چایی وارد میشود.اول برابر نیکی خم میشود و بعد،جلوی من.
میگوید : نگفتی مسیح...چی شد یهو تصمیم گرفتی ازدواج کنی ؟
با تحسین نگاهی به نیکی میاندازم و لبخند میزنم.
مهوش سینی خالی را روی میز میگذارد و کنار نیکی مینشیند.
بعد رو به آرش میگو دله دیگه:میبینی آرش؟ کار خدا رو ..
نیکی با خجالت سرش را پایین میاندازد.
مهوش از نیکی میپرسد:حالا چرا مجلس عروسی نبودین؟؟
ما با هزار آرزو اومدیم که عروسِ شراره رو ببینیم،دیدیم هیچکس نیست... خاله
ولی البته جاتون خالی... خیلی به همه خوش گذشت...
نیکی و مهوش مشغول صحبتهای خودشان میشوند.
آرش خودش را به سمتم میکشد.
آرام زیر گوشم میگوید:مردم زرنگ شدنها،نه؟
متوجه منظورش نمیشوم.
با ابروهایش به نیکی اشاره میکند: فکر نمیکردم سلیقه ات اینجوری باشه..بسته بندی کردی زنت
رو....
عصبانیت مثل خون،هجوم میآورد زیر شقیقه هایم.
دو طرف سرم نبض میگیرد.
دوست دارم دست بیاندازم و یقه ی مرتب پیراهنش را پاره کنم.دوست دارم مشتم را حواله ی
صور ِت صاف و سه تیغ شده اش را بکنم.
اما چاره ی صحبت با این جماعت،فقط زبان خودشان است.
سعی میکنم حتی شده مصنوعی،پوزخند بزنمـ: بهتر از اینه که چوِب حراج بزنم به زنم...
آرش سرخ میشود و لبهایش کش میآیند.
نیکی و مهوش با خنده از جا بلند میشوند.
آرش،میپرسد:مهوش یه لحظه بیا..
و چیزی در گوشش میگوید.
نگاهی به نیکی میاندازم و لبخند میزنم.
نیکی،سخاوتمندانه لبخندِ قشنگش را چاشنی صورت مهتابی اش میکند.
حسِ خوبی دارم.
از اینکه خودش را بالاتر از این میبیند که در برابر چشمان هیز آرش دلبری کند محفوظ است...
از اینکه همیشه و هرجا میتوانم به او مطمئن باشم.
مهوش به طرف نیکی میرود : بریم اونجا بشینیم... تو بشین منم الان میام..
نیکی و مهوش به طرف سالن میروند.
فنجان چایم را برمی دارم.
نیکی که نیست باید با بازیهای موبایل مانی مشغول باشم که آرش صدایم میزند.
💜💜💜💜💜💜
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸