﷽
#مسیحاےعشق
#پارت_سیصدبیستدوم
*نیکی*
مستأصل به مسیح خیره میشوم.
نگاهش به چشمانم میافتد.
آمرانه رو به مانی میگوید
:_بسه مانی،اذیتش نکن
مانی،با عصبانیتی ساختگی میگوید:قوانین بازی رو زیرپاهاتون نذارین،وگرنه من میدونم و شما...
مسیح به طرفم برمیگردد
با درماندگی شانه بالا میاندازد و به مانی اشاره میکند.
صدای تالاپ و تولوپ قلبم درون سینه،گوشهایم را پر کرده.
انگار به جای تپیدن، "مسیح...مسیح" میخواند.
سلولهای قلبم،دم گرفته اند!
سرم را پایین میاندازم.
افکار مختلف روی خط اعصابم رژهای هماهنگ میروند و در آخر سوت بلندی درون کاسه ی سرم
میکشند.
میان افکار مختلف سفید و سیاه،میان دوگانگیهای احساسی و عقلانی و میان آتش و دود
پرشده در چشم علاقهام،جرقه ای درون مغزم دست و پا میزند.
اول کمی پوچ به نظر میآید،اما کم کم جان میگیرد و نهال رسیده ی فکر هوشمندانه ای میشود.
سرم را بالا میآورم.
نگاه منتظر مانی و از آن بیشتر مسیح را از ده فرسخی میشود حس کرد.
با لبخندی کنج لبم میگویم
:+من جرئت رو انتخاب میکنم،سیگار میکشم.
مانی با ناراحتی،پشت دست راستش را کف دست چپش میکوبد.
چشم هایش گرد میشوند و با تعجب آمیخته به ناراحتی به مسیح نگاه می کند.
مسیح هم به من خیره میشود.
:_چی میگی نیکی؟؟به همین راحتیه مگه؟؟سیگار میکشی؟؟
با شیطنت میگویم
:+چیزی نمیشه مسیح،نگران نباش...
مسیح خودش را به سمتم میکشد
:_نیکیجان..کوتاه بیا...سیگاره،شوخی بردار نیست..
با آرامش نگاهش میکنم
:+نگران چی هستی آخه؟؟یه پک آدم رو معتاد نمیکنه..
مانی با شیطنت جعبه ی سیگار مسیح را برمیدارد و خودش را کنار من و مسیح میکشد.
سیگار را بین لبهایش میگذارد و فندک را برابرش میگیرد.
صدای تیک تیک فندک،دودی که رقیق بلند میشود و بعد سیگاری که بین دو انگشت مانی،به
طرفم میگیرند.
سیگار را با احتیاط از مانی میگیرم و به پودر شدن نوکش خیره میشوم.
مانی اغواگرانه میگوید:خب نیکی خانم...الوعده،وفا...آخه چه کاریه دختر؟
یه کلمه میگفتی و خودت رو خلاص میکردی.
مجبور نبودی سیگار بکشی..
ببین نیکی جون،همیشه با یه پک دو پک شروع میشه ها..
همین مسیح،مگه معتاد بود؟
نه!
جوون بود،سرحال بود،ورزشکار بود،رفقای ناباب زیر پاش نشستن و یهو دیدیم کارتنخواب شده!
بله،اونجوری نگاه نکن،مگه نمی دونی این مسیح جان ی تزریقیعه...
،یه معتاد بیچاره
ِتو ام اولش یه پک میکشی بعد معتاد میشی،بعد فرش زیر پات رو میفروشی، بعد دیگه هیچی پول نداری،میری موادفروش میشی..
اسیر این باندهای موادمخدر میشی...همه چی از همین یه پک دو پک های تفریحی شروع
میشه ها...پس فردا نگی به من نگفتی!
💧💧💧💧💧💧
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸