🥀عِشق را میفهمَد فقَط !نوشته‌ای از طلبه جوان کربلایی محمد حسین خانجانی (رحمة الله علیه) در ۱۷ سالگی گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به عِشق فکر میکنم ! براستی عشق چطور معنا میشود ؟🍂 راستش دلم میخواهد عشق را در چند کلمه خلاصه کنم . . . دلم میخواهد عِشق را کنم در پرستیدن ! خلاصه اش کنم در خواستنِ با تمامِ وجودِ او ! عِشق را خلاصه کنم در راضیِ به امرِ معشوق بودن ؛ در اینکه او را بخواهی حتی اگر تورا نخواهد ! خلاصه اش کنم در آغوشِ او بودن در تمامِ عمر ! خلاصه اش میکنم در سوره ی حمد ! خلاصه اش میکنم در کمیل ! و عِشق ، این کلمه ی وصف ناپذیر را خلاصه میکنم در تمامِ اسئلک الامان های مناجاتِ مولای مولای . . . خلاصه اش میکنم در ماهِ رمضان ! میخواهم عِشق را خلاصه کنم در طلبگی ! و میخواهم خلاصه اش کنم در شهادت ! و خلاصه کنم عِشق را در بهار . . . فصلی که به ما گفته اند بسیار از قیامت یاد کنید ! و و و هزاران خلاصه ی دیگر ؛ آه ! و شاید کلمه ی خلاصه با عِشق در تضاد است ! و شاید هم اصلا از بیانِ معنای عِشق عاجزند ! ولی خب بالاخره ماییم و همین ضعف ها دیگر ! اگر نبود که ما انسان نبودیم ! اصلا شاید عِشق را بتواند خلاصه کرد در ! مگر نه ؟🙃 گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به فکر میکنم . . . که شاید تنها مترادفِ کلمه ی باشد . . .❤️ یالطیف🦋 ✍ ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ ✅ https://eitaa.com/hekmat121