📌نسبت فلسفه با انقلاب اسلامی 📌 فلسفه حضور جدی در تفکر اسلامی دارد 📍حجت الاسلام ابوالحسن غفاری، مدیر گروه معرفت‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: 🔹 بنده معتقدم فلسفه نقش تعیین کننده ای در بقای انقلاب اسلامی دارد و شواهدی هم برای این بحث دارم. همین که در توسعه انقلاب اسلامی، افرادی مثل شهید مطهری، شهید مفتح، امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب نقش داشتند، خود نشان دهنده این است که فلسفه نقش اساسی در انقلاب اسلامی ایران داشته است. به بیانی دیگر، اگر امام(ره) اهل فلسفه نبود، یا انقلاب اسلامی شکل نمی گرفت یا در این حد و اندازه و عظمت نبود. 🔸هویت انقلاب اسلامی که امام(ره) ایجاد کرده، هویتی ادامه دار است و در ادامه این هویت، فلسفه نقش اساسی داشته است. ولایت فقیه از ابتدای شکل گیری فقه شکل گرفته است. فتوا دادن با اجتهاد فرق دارد، اجتهاد در صورت نبودن نص معنا پیدا می کند. فتوا دادن یعنی مسئله ای را مطرح کردن. بحث ولایت فقیه بعد از دوره غیبت کبری آغاز می شود، اما با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی درباره مسئله ولایت فقیه هنوز آن طور که باید و شاید کار نشده است و فقط عده ای می گویند ما ولایت فقیه را قبول داریم، چون در قانون اساسی آمده است در حالی که این قابل قبول نیست. ما اگر بخواهیم درباره حکومت اسلامی کار کنیم، باید به دنبال پی ریزی دانش فلسفه و ولایت فقیه باشیم. 🔹لازم است که برای بحث در این باره مقصود از فقه و فقیه را کاملاً تشریح کنیم. همچنین باید این مسائلی که ذکر می کنم مورد بحث قرار بگیرد؛ ۱:ضرورت داشتن حکومت، ۲:ملاک حُسن و قبح در عرصه حاکمیت چیست؟، ۳:جایگاه رهبری در بحث تشبه به خدا چیست؟ به این معنا که ما چه کسی را به عنوان رهبر می توانیم انتخاب کنیم که دغدغه اش این باشد که کل جامعه را به سمت تشبه به خدا ببرد. فلسفه می خواهد این مواد را در نظام سیاسی قرار دهد. تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها این است که انقلاب اسلامی اصلاح و تحول را از درون انسان ها آغاز می کند، ولی درباره این موضوعات در چهل سال اخیر کمتر بحث شده است. 🔸قوه متخیله در برخی حکومت ها ضعیف شمرده شده، اما در فلسفه اسلامی خیال نقش مهمی دارد. به قول ملاصدرا شریف ترین نظامی که در اسلام برای انسان شمرده می شود، علم و حکمت است. رئیس جامعه ای شایسته حاکمیت است که علم و حکمت داشته باشد. غایت خلقت در اسلام، به کمال رسیدن است، بنابراین باید ساز و کار این غایت در فلسفه مضاف حکومت اسلامی مورد بحث قرار بگیرد. موضوع دیگری که در بحث حکومت اسلامی و فلسفه مهم است، نسبت فلسفه با اسلام است. اسلام برای تکمیل نفوس آمده است. فلسفه هم این ادعا را دارد. اگر فلسفه و اسلام در این جهت مشترک باشند، ما می توانیم هم از فلسفه کمک بگیریم. اینجا نقطه تلاقی ولایت فقیه و فلسفه است. 🔹به اعتقاد بنده در بحث ولایت فقیه، مراد از فقیه به معنای عام کلمه است، نه فقیه به معنی اخص، یعنی چنین فقیهی از کتاب، سنت و عقل استنباط حکم می کند. چنین فقیهی باید به مبانی فلسفی تسلط داشته باشد. برای بررسی نسبت فلسفه و انقلاب اسلامی، باید به حکومت، ضرورت حکومت، ولایت فقیه و غایت حکومت توجه داشته باشیم. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121