📌
شبیه رقیب شدن
⏹
پرسش:
در روابط انسانی فراوان دیدهام که انسان شبیه کسی میشود که دشمن اوست.
آیا میتوان به این قاعده کلی دست یافت:
«ضدیت با هرچیزی، باعث شباهت انسان به آن چیز میشود»؟
❇️
پاسخ:
این نتیجهگیری کلی از شواهد تجربی صحیح نیست و چراکه باید جوانب مختلف یک پدیده ملاحظه شود.
اما اجمالا چند نکته عرض میشود.
۱.
تاثیرپذیری غیر از شبیه شدن است.
انسان با مطالعه آثار و اندیشههای یک متفکر و یا نویسنده و یا کنشگر اجتماعی و سیاسی از او متأثر میشود چرا که اولا هیچ فکر و اندیشه و کنشگری بطلان محض نیست، بلکه از ظرفیتها و نقاط مثبتی برخوردار است و ثانیا: انسان عاقل و متفکر در مطالعه انتقادی و سلبی به جنبههای مثبت و ظرفیتها طرف مقابل مینگرد و از آن بهرهمند میشود.
بنابراین هر نقد و انتقادی، موجب ظرفیتشناسی جریانها و کنشگران میشود.
۲
. آشکار شدن جنبههای مشترک، شبیه شدن نیست.
در نگاه انتقادی و سلبی حتما باید ابتدا وجوه مشترک و مورد توافق شناسایی شود تا بر آن اساس امکان نقد اندیشهها و شخصیتها فراهم شود و الا اگر هیچگونه ارتباط و اشتراکی نباشد که نقد صورت نمیپذیرد. بنابراین هر نقد و انتقادی موجب انکشاف عناصر مشترک و مورد توافق میشود که به معنای شبیه شدن نیست بلکه کشف حقیقت است.
۳
. آنکه نظام فکری دارد شبیه دیگری نمیشود
انسانها دو دسته هستند: ۱. انسانهای دارای نظام فکری و مجهز به ساختار اندیشگی و محاسباتی، ۲. انسانهای فاقد نظام فکری و دستگاه محاسباتی دقیق.
انسانهای دارای نظام فکری و مجهز به دستگاه محاسباتی از پیش تعیین شده، در مواجه با مخالفان و رقبای فکری و اجتماعی، کاملا فعالانه و خلاقانه اقدام میکنند و قبل از ورد به نقد و انتقاد، اصول و ضوابط فکر و روش انتقاد خود را تعیین کرده است و دیگری را ذیل نظام فکری و چارچوب نظری خود فهم میکند و بر اساس نظام و دستگاه پیشینی خود، با دیگری مرزبندی دقیق برقرار میکند و پس از آن به نقد و انتقاد و یا مخالفت و دشمنی میپردازد.
به تعبیر دیگر چنین فردی ابتدا همینهی جریان رقیب و مخالف را میشکند و سپس آن را در ذیل نظام فکری خود نقد و هضم میکند.
چنین فردی هیچگاه جذب اندیشه رقیب نمیشود و شبیه رقیب و دشمن خود نمیشود.
انسانی که به میراث تمدنی و تاریخی خود علم دقیق دارد و به پشتوانهی همه علوم و معارف مستقر در تاریخ و تمدن خود از یک نظام فکری و دستگاه محاسباتی قوی برخوردار باشد هیچگاه در موضع انفعال قرار نمیگیرد و هیچگاه هضم در دیگری و شبیه به آن نمیشود حتی اگر صدها گزارهی علمی و دهها قاعده رفتاری را هم از رقیب استفاده کند چون اول آنها را در چارچوب فکری خود میریزد و بازسازی اجتهادی میکند و سپس از آنها بهرهمند میشود. چنین فردی اصلا رویکرد اضطراراندیشی و اکل میتهای ندارد که ناخودآگاه در آنها هضم شود.
۴.
آنکه نظام فکری ندارد شبیه دیگری میشود
انسانی که دارای نظام فکری و دستگاه محاسباتی دقیق و از پیش تعیین شده نیست در مواجهه با اندیشهها و جریانها کاملا روحیهی پذیرندگی و انفعالی دارد و حتی اگر با هدف نقد و انتقاد یا تخریب و دشمنی هم به دیگری روبرو شود از آن متأثر میشود و شبیه به آن میشود. چون تحت هیمنه و ساختار فکری و ظرفیتهای او قرار میگیرد و چنین میپندارد که برای دشمنی لازم است که به داراییها و ظرفیتهای او مجهز شد و از آنها علیه خود آنها استفاده کرد در حالی که نمیداند همین نگاه معلول ضعف و هضم شدن در دیگری است.
❇️
یک نمونه:
#اضطرار_اندیشی و شبیه غرب شدن
امروزه در داخل کشور ما جریانها و کنشگرانی هستند که براساس نگرشهایی همچون
#عصر_اضطرار،
#عصر_عسرت،
#عصر_حیرت احساس میکنند که باید با تمدن غرب ستیز کنند و این رویکرد تضاد و ستیز آنها را به جایی رسانده که بر این اعتقادند که برای رقابت و دشمنی با غرب حتما باید از باب
#اضطرار، ابزار و تکنولوژی آنها را بگیریم و یا ریاضی و تکنولوژی اسلامی تولید کنیم تا بتوانیم با غرب بجنگیم.
این جریانات از سر تضاد و ستیز با غرب ناخواسته هم منطق قدرت و بنیان معرفتی ارادهگرایانهی غرب را پذیرفتهاند و هم به دنبال اسلامیسازی ظرفیتهای تمدنی غرب همچون فلسفه شدن، فناوری وتکنولوژی برای کنترل، سرپرستی و تنظیمگری سیاست هستند.
اینان اگرچه ظاهر غرب ستیزانه دارند اما باطن کاملا غربی دارند چون پیش از آن مبتنی برمعارف اصیل اسلامی و با تکیه بر همه ظرفیتهای علوم و تمدن اسلامی نتوانستهاند یک نظام فلسفی و فقاهتی قدرتمندی را تهیه کنند که به اعتبار و پشتوانهی آن بتوانند با با تمدن غرب روبرو شوند و آنرا در یک چارچوب فلسفی والهیاتی مستقل و اصیل به چالش بکشند. بحثهایی هم که به اسم فلسفه، روش، ... استفاده میکنند کاملا برگرفته از رقیب است هرچند این نسبت را انکار کنند.
✍ سید مهدی موسوی
چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳
https://eitaa.com/hekmat121/2326