آتش افتاده به جان همه، اما چه شده؟ همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟ آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟ فاطمه پشت در افتاده خدایا چه شده؟ دودی از آتش آن «در» به سماوات رسید گل یاس نبوی را چه جراحات رسید به فلک ناله ای از مادر سادات رسید که! خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟ آسمان دید که برعرش، طنین افتاده شعله بربال وپر روح الامین افتاده غنچه پرپر شده و گل به زمین افتاده وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟ فضه می‌گفت که از چشم گهربار بپرس من نگویم چه شده، از درودیوار بپرس فاطمه روی زمین است، زمسمار بپرس آه مسمار درِ خانه، دراین جا چه شده؟ درهیاهو که همه فتنه گران همدستند ناگهان آتش و بیداد به‌هم پیوستند عده ای دست علی را به طنابی بستند بی حیا مردم بی شرم، شمارا چه شده؟ گرچه مأمور به صبر است، تواناست علی در برِ کوه مصیبات، شکیباست علی خیز ای فاطمه ازجای، که تنهاست علی خیز ازجا و ببین حرمت مولا چه شده؟ نظر گل به سوی خرمنی از خار افتاد مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد بازوی فاطمه با ضربتی از کار افتاد یارتنهای علی در بر اعدا چه شده؟ به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود درشب غربت وغم، نورجلی زهرا بود تا دمِ جان، همه‌جا یار علی زهرا بود ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e