#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_مدح_و_ولادت
باز از پنجرهی خانهی ما، باد بوی گل مریم آورد
ابر از شوق بهاری تازه، آبی از چشمهی زمزم آورد
شهر بیحوصله وغمگین بود، در دل مردم اگر غم میدید
قاسم آمد که گل لبخندش، تیشه بر ریشهی هر غم آورد
عشق با آمدنش پیدا شد، لیلی قصهی ما مجنون شد
مهربانی خدا در زد و باز، "حضرت عشق" به عالم آورد
آسمان محو تماشایش شد، ماتومبهوت از این زیبایی
باز خورشید خجالتزده شد، ماه در محضر او کم آورد
داشت در عالم بالا از شوق، مجلس شعر فراهم میشد
عشق در مدحت او از دیوان، غزلی تازه و محکم آورد
شادی آمدنش را دیدیم، یاد ایّام دگر افتادیم
باد از پنجرهها بوی شب، ششم ماه محرم آورد
یاد آنلحظه که از کام عمو، جام بر جام عسل مینوشد
دارد انگار زره میپوشد، خبر از غصهوماتم آورد
بسکه بر رویتنش اسب دوید، آه! همقدّ ابوفاضل شد
وقت شادیست، ببخشید، قلم، کربلا را به خیالم آورد....
✍
#مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e