پروانه‌وار سوزِ تو را می‌خریم ما تا صبح دور شمع غمت می‌پریم ما آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین از فُطرس درِ تو مگر کمتریم ما؟! بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن... کاسه به دست در دل این معبریم ما تا که میان روضه‌ی تو گریه می‌کنیم انگار که ز "زمزم" مَکّه سریم ما وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی پس خوش به حالمان‌ که همه نوکریم ما اوج کمال روح‌، به "گریه" رسیدن است یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما "روح الامین" به گریه‌ی ما رَشک می‌برد در روضه از ملائکه دل می‌بریم ما اشکی که خرج بزم تو باشد... عنایت است مدیون لطفِ زینبِ غم پروریم ما برپایی مجالسِ ماه محرمت بر عهده‌ی رضاست...، بر این باوریم ما کفّاشِ روضه‌های تو بوده است جدِّ من... فرزندهای خادم پُشت دریم ما دستِ "رقیه" نان دَهنِ دخترم گذاشت... جیره‌بگیرِ سفره‌ی این دختریم ما چادرنماز فاطمه سقف حسینیه است... تا حشر زیر سایه‌ی این مادریم ما ای بی‌سری که سر به سر غم گذاشتی وقتی تو سروری ز سران هم سریم ما ** بر روی ذبح تو چِقَدر شمر کار کرد... لطمه‌زنانِ کُندی آن خنجریم ما بعد از تو وای بر حرم بی‌پناه تو... دلواپسِ کم‌آمدن معجریم ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e