کاش آن‌روز آسمان یکباره باران می‌گرفت غنچه‌ی نشکفته‌ی باغ دلت جان می‌گرفت تیر بیداد ستم تا حنجر اصغر شکافت کاش کار این جهان یکباره پایان می‌گرفت کاش آتش، شرم می‌کرد از خیام اهل بیت تا تب و تابِ دل سجاد (ع) درمان می‌گرفت کاش یا آتش نمی‌افروخت بر اهل حرم یا فلک انگشتی از حیرت به دندان می‌گرفت کاشکی خار مغیلان در دل صحرا نبود وقتی آن دردانه‌ات راه بیابان می‌گرفت خواهرت بی تاب و طاقت شد در آن ساعت که دید شمر، سر از پیکرت با تیغ بران می‌گرفت کاش چرخ فتنه‌گر می‌سوخت در آن لحظه که رأس خونین پدر، دختر به دامان می‌گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e