🔷
از چاله بیهویتی مدرسه شهروندی به چاه پیمانکاری حل مسأله نوجهان غرب
✍️ حمید ساجدیان، دکتری حکمرانی
🔹در یادداشت
قبل گفتم که آرمان
#مدرسه_شهروندی ، تربیت شهروند متخصص است. انسان حرف گوشکنی که باید بدون چندوچون، همت و تخصصش را برای برنامههای از پیش طراحی شده به کار بندد و احتمالا در مقابل آن مزد بگیرد. دانشآموز و طبیعتاً خانواده در این طرح تربیتی، در سیزده سالِ ریلگذاری شده و در زمانبندی، بودجهبندی، فرآیند، محتوا، نظام روابط، ارزیابی و سایر مواردِ از قبل طراحی شده قرار میگیرند. طبیعتاً ارمغان اصلی این سیستم تربیتی، بیهویتی، بیاحساسی و بیمسئولیتی بوده است.
🔹غایت
#مدرسه_شهروندی همه از جمله خود دستاندرکاران را کلافه کرده است. بسیاری از دانش آموزان و خانوادهها این مسیر که نقشی در طراحی و گزینهای برای انتخاب در آن ندارند را با این امید طی میکنند که حداقل شغل آیندهشان تأمین شود. نتیجه اشتغال فارغالتحصیلان این سیستم، چالش این رویکرد بوده است. در مدرسه شهروندی حال دانشآموزان خوب نیست و به جز بچه مثبتها و خرخوانها کمتر دانشآموزی توانسته است با این بیمسئولیتی و بیهویتی کنار بیاید. البته این مدارس همواره سعی کردهاند با تعبیه مراسماتی مانند صبحگاه، پرچم و اخیرا نماز جماعت و مراسمات مذهبی، خلأ هویت را پر کنند؛ غافل از اینکه هویت، فنآوری خود را میطلبد و وصله یک سیستم هویتزدا نمیشود.
متن کامل در این صفحه
#هویت
#حکمرانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN