💐 مردی بزرگ که جامعه اش را می شناخت ✍️ احمد اولیایی بمناسب 20 فروردین، سالروز شهادت شهید مرتضی آوینی «حضور» و «لمس» دو کلیدواژه فهم فرهنگ اند و فهم فرهنگ نیز مقدمه ی اظهار نظر و حل مشکل جامعه و فرهنگ خواهد بود. چگونه می توان جامعه و آنچه در کف آن رخ می دهد را لمس نکرد و در مورد آن اندیشید؟ چگونه می توان بدون حضور در کنار مردمانی که قرار است تحلیلشان کنیم، تحلیلشان کنیم؟! این حضور و لمس به معنای همرنگی نیست بلکه به معنای زیست مشترک است. این «زیستن» است که چشمان تحلیلگر فرهنگی و اجتماعی را تیزبین و دقیق تر می کند. آوینی اینچنین بود. آوینی بدون حضور در جامعه و لمس آن، آوینی نشد. او خود از یک «راه طی شده» می گوید. کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را هر چند نخوانده بود اما طوری به دست می گرفت که همه بگویند چقدر می فهمد. دیگر، نوع سبک زندگی، پوشش و غیره اش را می شود از زندگینامه اش پیدا کرد؛ به قول خودش سبیل نیچه ای می گذاشت و موسیقی کلاسیک گوش می داد و شب شعر می رفت. غرض، آوینی هرچند متحول شد اما توانایی فهمش از اجتماع علاوه بر دانش، بر حضورِ قبل تحولش بنا شده بود. اساسا انسان هایی که متحول می شوند و تحول آن ها از جنس تعالی ست، دیگر از گذشته شان گفته نمی شود و حال آنکه اگر آن گذشته نبود، تحولش معنایی نداشت. آن هم برای کسی که بعد از تحول، می خواهد بنویسد، تحلیل کند و نسخه بپیچد. دوستان و دوستداران انقلابی، حزب اللهی و جبهه ایِ آوینی که او را کامل می شناسند و از مقامات بالای اخلاقی و عرفانی و تعهد انقلابی اش مطلعند، بگذارید جوانان امروز کوچه پس کوچه های جامعه هم بدانند که آوینی، نوشته و گفته هایش فقط یک دغدغه و یا برآمده از روحیه مذهبی اش نبوده بلکه او با شما زیسته، بین شما حضور داشته و شما را لمس کرده است. این سیاهه نه توانایی بیان چیستی و چگونگی آوینی را دارد نه همچین قصدی. غرض سه چیز است؛ جوان امروز بداند که آوینی جامعه و زیست تو را لمس کرده و بیهوده برایت حرف نزده است. دوم تحلیلگران امروز بدانند که قبل از تحلیل، جامعه را لمس کنند و البته چگونگی این «حضور» و «لمس» مفصل است چراکه بسان حرکت درلبه تیغ خواهد بود. و سوم شاید اطراف ما دغدغه مندان متدینی با سبیل نیچه ای به حل مشکلات جامعه شان می اندیشند، آن ها را نرانیم. @howzavian