💠 کربلا و درنگی بر سروده جبران خلیل جبران گاهی در بین خواندن ها، چشم مان با کلماتی رو به رو می شود که نشانی از حرف دل ماست، نشانی از سرگذشت بنی بشر دیروز و امروز. نوشته های جبران خلیل جبران از آن دست آثاری است که خواننده را نمی گذارد زیر آوار کلمات زیبا و واژه آرایی جان دهد. این نویسنده لبنانی آمریکایی، پیش از این که بکوشد مخاطب را با خود همراه کند، با خواننده همراه و همزیست می شود، با انسان. جبران، گویا روضه ی کربلا را می‌دانست؛ چقدر بندهای پایانی فصل «مسیح فرزند انسان» آدم را به کارزار کربلا می‌کشاند و چقدر ذهن مخاطب خود را به دنیای حضرت علی اصغر علیه السلام پیوند می‌دهد، پیوندی مملو از حسرت و هجوم به ساحت حقیقت. وی خود به دنبال ترسیم مسیح است؛ اما علی اصغر را نشان مان می دهد و راوی منصفی است که دوست دارد خواننده، بی برداشت آزاد، دست از کتاب هایش نشوید. خلیل جبران چنین می‌نویسد: «ای سرآمد، ای قلب آسمانی! ای قهرمان رؤیاهای طلایی ما! تو هنوز هم در برابر ما حرکت می کنی نه تیرها و نه سرنیزه ها نمی توانند تو را از حرکت بازدارند، زیرا تو می توانی در میان همه تیرها و سرنیزه ها به پیش بروی. تو از بلندای حضورت به ما لبخند می زنی و با این که از همه ما کم سال تری، پدر همه ما هستی. ای سراینده، ای ترنم بر لب، ای قلب بزرگ، خداوند مبارک گرداند نام تو را و رحمی را که تو را حمل کرد و سینه ای که به تو شیر داد و خداوند همه ما را ببخشاید!» آری! خداوند باید اکثریت انسان را ببخشد، اکثریتی که رو به روی حسین علیه السلام ایستادند و تا دریدن حنجره فرزندش، رأی جمع کردند. خداوند باید همه ما را ببخشد که اگر جهلی می خواهد خود را بر فراز قدرت درآورد، راهی جز کولی گرفتن از «همه»، «اکثریت» و «مردم سالاری» ندارد و مَفرّی جز به اسارت در آوردن شعار «آزادی» پیش روی خود نمی بیند. خداوند اکثریت حاضران در کربلا را باید ببخشد که نمونه ای از خام شدن انسان ها است، انسان های بیشتر. ای مظلوم ترینِ امروز، ای «اکثریت»، ای «آزادی»؛ خداوند اکثریتِ انسان هایِ آزاد از خدا را ببخشد، انسان هایی که در قتل فرزندان، عامل اگر نباشند، بی تردید، مباشر هستند. ✍️ علی اسفندیار @pooyanevisi @howzavian