eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
479 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻تبریک_نوشت🌻 سلام بر آن آقایی که "اقامت اجباری سامرا" هم نتوانست او را محبوب دل ها نکند. #اهل_بیت #میلاد #امام_حسن_عسکری .................................. @pooyanevisi #پویا_نویسی
نمی دانم اسم را شنیده اید یا نه؟! ✔️ اما تنورش در کشور ما با حادثه بنزینی دولت داغ شده است و امروز هم صدای این نوع جنگ پیچیده را در می شنویم. 👈جنگ آبان ماه با طراحی مثلث «گرانی، اعتراض، استعفا» 👈و نبرد اسفندماه با طراحی مثلث «امنیت، سلامت، سیاست» 👣دستگاه دشمن به صورت عجیبی زمینه فروپاشی نظام خمینی را ساماندهی می کند. @pooyanevisi @howzavian
📚مژده به دوستان پژوهشگر و اهل مطالعه ام😊 💐همه کتاب های الکترونیکی دانشگاه تهران رایگان شد 📘با توجه به مشکلات ناشی از شیوع ویروس کرونا و عدم دسترسی پژوهشگران، دانشجویان و استادان گرامی به منابع علمی، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران همه کتابهای الکترونیکی خود را به صورت رایگان در اختیار همه علاقه مندان قرار داده است. 📖 برای دریافت کتاب ها می توانید به اپلیکیشن فیدیبو یا به کتابخوان الکترونیکی مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران مراجعه کنید. 🌐نشانی صفحه کتابخوان الکترونیکی برای دانلود نسخه اندروید و نسخه ویندوز اپلیکیشن کتابخوان👇 https://press.ut.ac.ir/help?menu=14 @pooyanevisi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روزی که گناه نکنیم، عید است. هر روزی که دلی را به درد نیاوریم، عید است. هر روزی که غم همسایه بخوریم، عید است. هر گامی که برای تمدن ایرانی اسلامی بر می داریم، عید است. هر ثانیه ای که به حذف دشمن بشر نزدیک می شویم، عید است. عید همان لبخند خداست که باید در خنده های کودکان یتیم جویا شویم. عید همان مطالبه حق برای هر مظلوم در هر نقطه جهان است. و عید فطر، عید بازگشت به فطرت است، به عدالت، به توحید، به لبخند هر انسان، به خدای احد کریم. @pooyanevisi @howzavian
💠 کربلا و درنگی بر سروده جبران خلیل جبران گاهی در بین خواندن ها، چشم مان با کلماتی رو به رو می شود که نشانی از حرف دل ماست، نشانی از سرگذشت بنی بشر دیروز و امروز. نوشته های جبران خلیل جبران از آن دست آثاری است که خواننده را نمی گذارد زیر آوار کلمات زیبا و واژه آرایی جان دهد. این نویسنده لبنانی آمریکایی، پیش از این که بکوشد مخاطب را با خود همراه کند، با خواننده همراه و همزیست می شود، با انسان. جبران، گویا روضه ی کربلا را می‌دانست؛ چقدر بندهای پایانی فصل «مسیح فرزند انسان» آدم را به کارزار کربلا می‌کشاند و چقدر ذهن مخاطب خود را به دنیای حضرت علی اصغر علیه السلام پیوند می‌دهد، پیوندی مملو از حسرت و هجوم به ساحت حقیقت. وی خود به دنبال ترسیم مسیح است؛ اما علی اصغر را نشان مان می دهد و راوی منصفی است که دوست دارد خواننده، بی برداشت آزاد، دست از کتاب هایش نشوید. خلیل جبران چنین می‌نویسد: «ای سرآمد، ای قلب آسمانی! ای قهرمان رؤیاهای طلایی ما! تو هنوز هم در برابر ما حرکت می کنی نه تیرها و نه سرنیزه ها نمی توانند تو را از حرکت بازدارند، زیرا تو می توانی در میان همه تیرها و سرنیزه ها به پیش بروی. تو از بلندای حضورت به ما لبخند می زنی و با این که از همه ما کم سال تری، پدر همه ما هستی. ای سراینده، ای ترنم بر لب، ای قلب بزرگ، خداوند مبارک گرداند نام تو را و رحمی را که تو را حمل کرد و سینه ای که به تو شیر داد و خداوند همه ما را ببخشاید!» آری! خداوند باید اکثریت انسان را ببخشد، اکثریتی که رو به روی حسین علیه السلام ایستادند و تا دریدن حنجره فرزندش، رأی جمع کردند. خداوند باید همه ما را ببخشد که اگر جهلی می خواهد خود را بر فراز قدرت درآورد، راهی جز کولی گرفتن از «همه»، «اکثریت» و «مردم سالاری» ندارد و مَفرّی جز به اسارت در آوردن شعار «آزادی» پیش روی خود نمی بیند. خداوند اکثریت حاضران در کربلا را باید ببخشد که نمونه ای از خام شدن انسان ها است، انسان های بیشتر. ای مظلوم ترینِ امروز، ای «اکثریت»، ای «آزادی»؛ خداوند اکثریتِ انسان هایِ آزاد از خدا را ببخشد، انسان هایی که در قتل فرزندان، عامل اگر نباشند، بی تردید، مباشر هستند. ✍️ علی اسفندیار @pooyanevisi @howzavian
📌 کلیشه‌‌بازارِ رادیو _تلویزیون 🔴 نیمه‌ی پر لیوان، انسان خوب، ابعاد تحریم ✍️ علی اسفندیار همیشه در محافل ادبی و رسانه‌ای به دوستانم می‌گفتم: «اگر می خواهید شنونده ماهری شوید، رادیو را از گوش نندازید... یا حتی نویسنده‌ی ماهری.» حالا این روزها بیشتر می‌شنوم، بیشتر اهل شنیدن شدم، اهل رادیو؛ البته اجباری. بر سر این که فلش مداحی و موسیقی‌ام را به بزرگواری بخشیدم.😊 بگذریم... به قول یکی از استادان داستان‌نویسی: اینقدر حدیث نفس نگو! تصورم بعد از هجران طولانی از رادیو این بود که این رسانه لااقل به ادبیات و زبان ضربه نمی‌زند که هیچ، هماره زبان را تنفس تازه می‌دمد؛ اما شنیده‌های این روزهایم خلاف تصور آمد. در این یک ماه به برخی آسیب‌های زبانی در تهیه اثر رادیویی برخوردم که اشاره‌اش برای اهالی رسانه و ادبیات بی‌ثمر نیست: مجری صبحگاهی برای این که امید را به شنونده القا کند، هر صبح می‌گوید: نیمه پر لیوان را ببینید، از شنوندگان جان می‌خواهم نیمه خالی لیوان را نبینند. کارشناس مذهبی برای این که سبک زندگی را به شنونده القا کند، می‌گوید: انسان باید خوب باشه، اگه خوب نباشه خیلی بده. شما هر چه خوبی کنی کمتر بدی می‌بینی و یک روز اثر خوبی را می‌بینیم. خوب زندگی کنیم، خوب باشیم، اخلاق خوب داشته باشیم، مثل اهل بیت(ع) خوب باشیم. کارشناس سیاسی هم که معلوم است: تحریم را باید از چند منظر نگاه کرد، تورم هم را همین طور ابعادی دارد، باید ریشه‌ها را از چند بُعد بررسی کنیم، دست دشمن هم در همه این ماجراها پیداست، مردم به همه ابعاد واقف هستند. نیمه‌ی پر لیوان، انسان خوب، ابعاد تحریم؛ اینها کلیشه‌هایی هستند که لااقل در رسانه‌های رسمی و ملی که پاسدار لحن و زبان فارسی هستند، از تکرار آن باید پروا کرد. رسانه به ویژه رادیو محل تولید ادبیاتِ تر و تازه است و الا یک گوش در و گوشی دروازه. استفاده مجریان و کارشناسان رادیو از کلیشه‌های زبانی را نوعی رکود و بی‌رمقی ادبی می‌دانم و هم نشان از غریبگی آن عزیزان با آثار مدرن فارسی، ضرب المثل‌های نو و استعاره‌های هزار و چهارصدی. اگر رادیو می‌خواهد اهالی شنیدنش انبوه شود، کارشناسانش باید اهل خواندن‌های حرفه‌ای باشند تا از دایره کلیشه و تکرار خارج شوند. حوزه و دانشگاه هم نباید بی‌ادبیات‌ها را روانه رسانه کند. برگردم به اشعار حافظ و سعدی که ذهن و زبانم مصون‌تر است؛ این بار با فلش 64 گیگی. @HOWZAVIAN
. ✍ از دردِ پا تا دنیای مسعود بیماری دیشب، خواب از من ربود تا صبح درد کشیدم درد پا، چیز سختی نبود واژه‌ها در ذهنم ردیف می‌شدند از شعر، یادداشت و جستار... نتوانستم بنویسم یاد دردهای مرحوم مسعود دیانی افتادم یاد لحظه‌های مرگ‌آگاهی او دیانی درد داشت و می‌نوشت در میانه‌ی بود و نبود... من اما با درد مختصری از نوشتن باز ماندم فهمیدم هنوز نوشتن در جان من نرفته است فهمیدم هنوز در زندگی در درک دردِ ظاهر و باطن حرفه‌ای نشدم. @HOWZAVIAN
اگر کتاب می‌خوانید اما در پی‌اش نمی‌نویسید به جوشش خودتان شک کنید همین طور اگر طبیعتی می‌بینید همین طور اگر سفری می‌روید همین طور اگر ... @HOWZAVIAN @pooyanevisi