#تسلیت
⚫️ مسعود دیانی مجری و نویسنده حوزوی درگذشت
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود دیانی، دین پژوه، شاعر، نویسنده و مجری برنامه سوره، پس از تحمل بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت.
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#آخرین_یادداشت
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان»
✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانهی ملی
عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمیزدیم از عمل اول سختتر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پارهای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانهی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و میشد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمهشب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لولهای در روده که قرار بود از یکی دو هفتهی بعد دهان جدیدم شود. برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط میتوانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت.
حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطهی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکههایی از تودههای سرطانی در کبد مشاهده میشدند و باید میسوختند. احتمالا آن هم بیحاصل. حالا اما میتوانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل میدادیم، نه با شیمیدرمانی به تماشای خاکستری خود مینشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟
هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایهی سنگین مرگ را در این بیماری میدید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت میکرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمیدرمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمینگیر شدن و خانهنشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماهها پدرشان را جز افتادهای بیجان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف میزدیم؟
وقتی پژوهشهای علمی نشان میدادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بیفایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمیگردد. عدد بقا زیر یکسال است، آنهم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمیدرمانی و زهرناکیاش نشویم؟ انگ بیمسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بیایمانی روی پیشانیمان ننشیند؟
بهگمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزشهای اخلاقی چسبانده بود. میمکید. و قهرمان میساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین.
#مسعود_دیانی
#غفرالله_له_و_لنا
#تجارت_سرطان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#عکس
▪️مسعود دیانی، طلبگی، رفقا
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»(155 بقره)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رحمت، غفران و رضوان الهی به روح پاک مسعود عزیز و مجاهد عرصه تبیین.
شور و شوق وافر او در آموختن،
صراحت لهجه او در تبیین حق،
سماجت او در دفاع از آرمانها،
سوز و گداز او در نماز شبهای دوران طلبگی و قدم زدنهای بین الطلوعین او در حیاط مدرسه با تسبیحی به دست و ذکری بر لب، هیچ گاه از خاطر دوستان قدیمی مدرسه امام صادق علیه السلام دماوند پاک نمیشود.
#مسعود_دیانی
#حوزه_علمیه_دماوند
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔅انگشتر عقیق تو را در میآوریم
🔅اشک تو را اگر چه جدا در میآوریم
✍️ مرحوم حجت الاسلام #مسعود_دیانی، شاعر، مجری و نویسندهی حوزوی
از کولههای کهنه غذا در می آوریم
خب! راستش ادای تو را در می آوریم
در روزهای سرد و کسل، کنج عافیت
شمشیر از غلاف خدا در می آوریم
ما بی نماز مانده ترینها، سر نماز
خود را به شکل مرد گدا در می آوریم
انگشتر عقیق تو را در می آوریم
اشک تو را اگر چه جدا در می آوریم
این شور و شوق و شعر و شعاری که بین ماست
یک جور بازی است، ادا در می آوریم
در بین خطبههای تو شمشیر میکشیم
در موسم جهاد عصا در می آوریم
گیسو به خون خضابی، محراب عدل و داد!
ما نیز کیسههای حنا در می آوریم
کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانهها
در خلسهها دلی ز عزا در می آوریم
با ذکر «یا علی مددی» دست می دهیم
دستی که سرد پیش برادر می آوریم
صبر و سکوت و بغض تو مولا شکستنی است
ما عاقبت صدای تو را در می آوریم
🔗 صفحه شعر نویسندگان حوزوی 👈 «شاعران حوزوی»
#شعر
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✔️ مرحوم دیانی «ارزش گفتوگو» را به ما نشان داد
✍️ محمد امین رضایی
☑️ حجت الاسلام مسعود دیانی آسمانی شد! او حقیقتا یک طلبه عدالتخواه بود. نماینده گفتمانی در رسانه بود که من آن را آرمانهای ۵۷ مینامم. ترکیبی از عدالت، جمهوریت، آزادی و..؛ او در مدت کمی در "برنامه سوره" بسیار خوب درخشید کار ممتاز او این بود شخصیت اهل بیت(ع) را محور برنامه هایش قرار میداد و از زوایای مختلف بحث میکرد و یک روایت تاریخی رو به جلو از آن خلق میکرد. برنامه سوره با وجود او به یکی از بهترین و عمیقترین امکانهای گفتمانی در چند سال اخیر تبدیل شده بود.
☑️من در عمرم دفعات محدودی به بعضی ها حسادت کردم یک دفعه به شیخ مسعود بود سر برنامه اش در ماه رمضان پیرامون نهج البلاغه و حضرت امیر(ع)؛ با خودم میگفتم عجب توفیقی پیدا کرده، حضرت علی ع چه نگاه و لطفی به او کردند که اینگونه فرصت روایت از علی ع را به او دادند! او جز کسانی بود که عمیقا در جای درستی ایستاده بود. جمع بین عمق اندیشه، طلبگی و کار رسانه ای آن چیزی است که میشود از او الگو گرفت. واقعش ما شبیه او بسیار کم داریم کسی که رسانه او را به ابتذال شهرت و سطحی بودن و حاشیه نکشاند. او این امر را نشان ما داد. مراوده من با او مجازی بود یادداشت هایش که از عمق جان رنج دیده و لطیفش بود را میخواندم. پیشنهاد میکنم این درد نوشتههای اخیرش حتما به اثری مکتوب درآید. هر بار که استوری میگذاشتم از اینکه چون اویی مرا میخواند و پیگیر است و هنوز او را داریم قلبا خوشحال میشدم.
☑️شیخ مسعود دیانی، او که در رسانه ملی ارزش گفتوگو را به ما نشان داد و خود نیز گفتمان عدالت و حمایت از مستضعفین و مبارزه با اشرافیت و مستکبرین را نمایندگی میکرد در شام ولادت امام مستضعیفین عج بعد از تحمل رنج های زیاد آسمانی شد. برای روح بلند او فاتحه ای بخوانید. پیشنهادم این است حوزه علمیه در مورد سیره علمی-عملی این طلبه فرهیخته جلسه ای باشکوه برگزار کند. امروز که در یک جنگ ترکیبی رسانه ای قرار داریم طلبههای جوان بسیار نیاز دارند به شناخت الگویی مثل شیخ مسعود دیانی برای عمل در این میدان دشوار؛ لطفا برای شادی روح بلند حجت الاسلام مسعود دیانی فاتحهای بخوانید.
#مسعود_دیانی
#مهارت_رسانه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
☑️ روزهایی که برای ما مینوشت
✍ روزنوشتی از مرحوم مسعود دیانی
چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴٠١
دوست داشتم بنویسم و نمیتوانستم. حتی چند کلمه. هرروز ضعیفتر از روز قبل میشدم و گرفتارتر. از بیمارستان که بیرون میآمدم تصورم از روزهای پیش رو این نبود. حال خوشی داشتم. سبک بودم. پر از امید و شوق. ناامیدی از درمان در وجودم چراغ امیدی روشن کرده بود که زندگی را در سایهی مرگ از نو برایم تازه و شیرین میکرد. دوست داشتم روزهای پر عاطفهای را با فاطمه و ارغوان و آیه بگذرانم.
پر خاطره. پر از گفتگو و آغوش. پر از لبخند. دوست داشتم کار بکنم. برای سوره ماه رمضان کلی شوق و انگیزه داشتم. اتاقم را از نو چیدم. صندلیام را آوردم بالای تختم. کتابهایی که دوست داشتم را بالای سرم چیدم. برای خودم تبلت گرفتم. که هیچ وقت نداشتم. چراغ مطالعهی ایستادهای که سالها بود دوستش داشتم را سفارش دادم.
حتی به رؤیای خریدن دوچرخهی برقی فکر میکردم. دوست داشتم واپسین روزهایم بهترین و شادترین باشد. درونم اینگونه بود. بیرون اما سر سازگاری نداشت.
درد، زخم، ضعف، بیماریهای رنگرنگ، حالهای بد پی در پی، به خود پیچیدنها، تهوعها و حالخرابیهای لحظه به لحظه، افتادنهای بدون بلند شدن، سوختنهای از درون، مچالهشدنهای در خود و درد، و درد، و درد جایی برای این رؤیاها باقی نگذاشته بود. جز ناله صدایی از گلویم بیرون نمیآمد و جز درد و ضعف تجربهای ثبت نمیکردم.
........................
گروهی در پیامرسان بله برای بدرقهی برادرمان آقای دیانی
ble.ir/join/YjIwZDg5ND
#مهارت_تبیین
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🌻 جهان تازهی مسعود دیانی
🔅مسعود دیانی به واسطه کلماتش دریچهای از یک جهان دیگر برای خوانندگان باز کرده بود. عالمی که احتمال داشت ما هم روزی درگیرش شویم اما آیا میتوانستیم مثلِ مسعود دیانی امیدوارانه از دردهایمان بنویسم؟ یا مثلِ او میتوانستیم در میانِ رنجها همچنان قبل یا حتی بیشتر، به خدای معطی رنج ایمان داشته باشیم؟ قطعا پاسخ به این سوال برای بسیاری از ما مشخص است.
🔅کسانی که بیمار سرطانی داشتهاند؛ میدانند که حد فاصل انجام آزمایشهای اولیه، انجام گاما اسکن تا آمدن جواب نمونه برداری حد فاصل خوف و رجاء برای بیمار و خانواده است. خانواده بیمار دلشان نمیخواهد که احتمال ابتلا به سرطان را باور کنند و همه به دنبال نامهای اعظم الهی هستند تا خودشان را گره بزنند و نور امید به دلهایشان بتابد. مسعود دیانی اما اینگونه نبود. نه ترس به ابتلا داشت و نه انکار بیماری. از همان اولین کلماتی که از بیماری نوشت، آرام بود. از درد میگفت اما واژههایش تاریک نبود. حتی اشک و بغض بعد از خواندنشان هم سبک بود. مثل وقتی که آدم به روضه اباعبدا.. میرود، دل سیر برای غربت ایشان میگرید اما پس از پایانِ روضه، روحش سبک میشود. غرق شدن در میان کلمات مسعود دیانی هم همین بود. گریه از روی غمِ بیماری نبود، بلکه معرفت به مرگ بود که دیانی در روزهای بیماریاش به دست آورد.
🔗 بخش اول
https://eitaa.com/yaddashtkhani/357
🔗 بخش دوم
https://eitaa.com/yaddashtkhani/358
#سرطان
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🔅 میترسیدم عاقبت به خیر نشوم؛ همین
بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بیحوصلگیها و نقزدنهایم بود نگرانم میکرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین.
👇یادداشتی از مرحوم #مسعود_دیانی را در پیام بعدی بخوانید👇👇
✔️ میترسیدم عاقب به خیر نشوم؛ همین
✍️ مرحوم مسعود دیانی، مجری برنامه سوره، دینپژوه و شاعر
چهارشنبه یکم تیر ۱۴۰۱
رفتم خانهی کتاب. بعد از یازدهروز. با عصا و سر و صورت بیمو. آفتاب وحشی و ترافیک وجودم را به آشوب کشیدند. از آقای میرزایی -رانندهی خانه- خواستم برایم آب بخرد. قرص ضد تهوع خوردم. افاقه نکرد. مارگزیده به خانه رسیدم. بچهها از هیبت جدیدم تعریف کردند که خوب شده. میدانستم و میدانستیم برای خوشآمد من دروغ میگویند. راست این بود که نگهبان های دو ساختمان، دیگر مرا نمیشناختند. مانع ورودم شدند. معرفی هم کردم نشناختند. فقط راهم دادند. بیتشریفات سابق.
آقای اراضی آمد. که بخش شعر معاونت را دست بگیرد. قبل از بیمار شدنم به تفصیل حرف زده بودیم. خواستم مروری کنم. صدایم بریده و بیجوهر بود. به وصیتهای پیرمردها شبیه شد انگار.
تا یک ماندم. درد مثل جنینی در رحم مادر به لگد زدن افتاده بود. خواستم برگردم خانه. در پارکینگ از آقای ناصرزاده فهمیدم آقا رضا امیرخانی به دیدارم آمده. دوست داشتم برگردم به دفتر. توان برگشتن نداشتم. در همان پارکینگ چند کلمهای حرف زدیم. امیدم داد و خندیدیم. حیف شد. تمام مدت چشمهایم سیاهی میرفتند و سرگیجه داشتم. سوزن پرگار سرگیجهام بند کولهی آقا رضا بود. پوسیده بود و پاره. آقا رضا نارفیقی نکرده بود. روی شانهاش نگهش داشته بود و به خاطر پوسیدگی اعتمادش را از او نگرفته بود.
شکنجهی برگشت بدتر از رفت بود. هر تکان خوردنی در شهر برایم حکم کابوس داشت. در خانه ناهار خوردم و خوابیدم. از درد وحشتناک بیدار شدم. اثر مسکنها که میرفت درد وحشتناک، مبهم و گمی در تمام بدنم شروع میشدند.
نزدیک غروب به زحمت نماز ظهر و عصر خواندم. عصا برای ایستادنم افاقه نمیکرد. دست دیگرم را به کالسکهی آیه میگرفتم. بیدلیل گریهام گرفته بود. نماز که تمام شد روی فرش ولو شدم. حالم کمی بهتر بود. پدرم آمد روی صندلی بالای سرم نشست. دو روز بود به ایران برگشته بودند. از بس من جان نداشتم چندان حرف نزده بودیم. دیوان حافظ آورد. حمد خواند. صلوات فرستاد. و گفت نیتش این است که جناب حافظ در این شرایط با من حرف بزند. به مقتضای حالم. بسمالله.
مادرم فالم را نپسندید. به نظرش تلخ آمده بود. چندبار خواست صدای پدرم را ببرد. که ادامه ندهد. نگذاشتم. گفتم پدر بخواند: «گر از این منزل ویران به سوی خانه روم/ دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم» دوستش داشتم. مادرم نه. خودم دوستتر داشتم یک غزل قبلتر بیاید اصلا. به وقتش میآمد.
بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بیحوصلگیها و نقزدنهایم بود نگرانم میکرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین.
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#یادبود
▪️مرحوم #مسعود_دیانی
▫️در قم
☑️ ۲۵ اسفند بعد از نماز ظهر و عصر، دانشگاه ادیان و مذاب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
✍ از دردِ پا تا دنیای مسعود
بیماری دیشب، خواب از من ربود
تا صبح درد کشیدم
درد پا، چیز سختی نبود
واژهها در ذهنم ردیف میشدند
از شعر، یادداشت و جستار...
نتوانستم بنویسم
یاد دردهای مرحوم مسعود دیانی افتادم
یاد لحظههای مرگآگاهی او
دیانی درد داشت و مینوشت
در میانهی بود و نبود...
من اما با درد مختصری از نوشتن باز ماندم
فهمیدم هنوز نوشتن در جان من نرفته است
فهمیدم هنوز در زندگی
در درک دردِ ظاهر و باطن
حرفهای نشدم.
#رحیل
#پویا_نویسی
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#چهلمین_روز_پرواز
✔️ مسعود دیانی؛ رسانهای برای اندیشه و حیات فکری جامعه
▪️دکتر اسماعیلی، وزیر ارشاد: خواندن یادداشتهای او حقیقتاً درس آموز بود. امیدوار بودم سوره شبهای ماه رمضان با اجرای او را ببینم.
▪️استاد علیمحمد مؤدب: ذهن جستجوگر مرحوم دیانی به دنبال یافتن پاسخهای درخور به مسائل امروز ما، از معدن معارف و ادبیات شیعی بود و این تکاپوها را از پنجرهی رسانه با مردم به اشتراک میگذاشت.
▪️استاد دوانی: تصور من این بود که او تهیهکننده یا هماهنگکننده دعوت از مهمانان است. اما وقتی به سازمان رفتم، دیدم خودش مجری و سردبیر است. پیگیریهای مکرر ایشان همراه با ادبی که داشت، من را مجاب کرد در برنامه حاضر باشم.
▪️خانم دکتر امیری روح اللهی: همیشه اهل مطالعه بود و مطالعات عمیق و تخصصی داشت. ضمن اینکه سئوالات بکری از مهمان برنامه میپرسید و همه این موارد باعث میشد تا برنامه برای مخاطبان هم جذاب باشد.
🔗 مطالعه گزارش در «وبگاه فکرت»
#مسعود_دیانی
#مهارت_رسانه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🍃 شب مسعود
بزرگداشت مرحوم حجت الاسلام مسعود دیانی، شاعر، پژوهشگر دینی و مجری رسانهی ملی
#مسعود_دیانی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✔️ شبی با مسعود دیانی در قم
بزرگداشت مرحوم حجتالاسلام مسعود دیانی با عنوان «شب مسعود» با حضور چهرههای شناخته شده علمی، حوزوی و خانواده آن مرحوم در مجتمع آموزشی تربیتی هدایت قم برگزار شد.
در ابتدای این برنامه حجت الاسلام محمدعلی مهدویراد، قرآن پژوه و دانشیار پردیس دانشگاه تهران خاطراتی از آشناییاش با مرحود دیانی ذکر کرد و گفت: حیف که ایشان را دیر شناختم. دیانی در کارش بسیار دغدغهمند و جدی بود. چند نوبت بنده را دعوت کرد برای حضور در برنامه سوره اما هر نوبت کاری پیش آمد تا خبر بیماریاش را شنیدم، شب عاشورا آخرین دیدار ما با یکدیگر بود، یک ساعت و سی دقیقه صحبت و گریه کردیم. ایشان بسیار اهل خرد و اندیشهورزی بود.
💠 آنچه ما در تلویزیون میبینیم تنها شمایلی از دیانی است
دومین سخنران این مراسم ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب بود. وی در وصف مرحوم دیانی گفت: او در گفتن حقیقت شجاع بود و مسیرش را با صراحت اعلام میکرد و در میدان فرهنگ همه جانبه و با تمام توان حضور داشت. آنچه ما در تلویزیون میبینیم تنها نماد و شمایلی از اوست. دیانی از رویشهای انقلاب بود. البته که از دست دادن او ضایعهای است اما از این دست طلبهها بسیار است. هر کدام که میافتند دیگری بلند میشود و پرچم او را بالا نگاه میدارند.
در ادامه مسعود معینیپور معاون فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی و مدیر سابق شبکه چهارم سیما به بیان نحوه شکلگیری برنامه «سوره» و شکل و فرم آن پرداخت و گفت: مرحوم دیانی زیاد بر حسین(ع) گریه کرد و زیاد برای حسین(ع) گریاند. آشنایی ما به دهه هشتاد بر میگشت وقتی من مجله «خشت اول» و ایشان «چند نفر طلبه» را کار میکرد. هر دو شور و دغدغههای طلبگی داشتیم.
وی خاطر نشان کرد: مرحوم دیانی چند ویژگی داشت، اول اینکه ذهن عمیق و غریب و غیوری داشت. ما نسبت به مسائل اجتماعی، بحران فکر داریم. دغدغه برنامه سوره همین مسائل اجتماعی بود. او مسائل اجتماعی را از زبان قرآن بیان میکرد. ویژگی دیگر او این بود که قلم گیرایی داشت. ما اکنون در برنامههای فرهنگی سیما بحران ادبیات داریم و نیروهایی مانند مرحوم دیانی غنیمت هستند. از دیگر ویژگیهای او روحیه بسیار لطیفش بود.
💠مهمترین ویژگی دیانی تبلیغ بود
همچنین محمد ناصرزاده مدیر اسبق نشریه استعدادهای درخشان و فعال فرهنگی، مرحوم دیانی را از سلسلهای دانست که جعفر بن ابی طالب سر سلسله آن است و گفت: دیانی مانند جعفربنابیطالب مهاجرت داشت. مهاجرت به حوزه و مدیای تلویزیون. ویژگی دیگر او که بسیار به جعفربنابیطالب شبیهاش میکرد مهمترین ویژگی او یعنی تبلیغ بود. او مقید بود به الهیات عملی و با منطق مخاطب مطلب را ارائه میکرد و همین باعث پذیرش سخن و موضعش میشد.
«شب مسعود» با اجرای سید محمد جواد شرافت و به همت حوزه هنری استان قم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی استان و معاونت فضای مجازی هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد.
#مسعود_دیانی
#مهارت_رسانه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN