✍️ نوید نیری، شاعر حوزوی از دست‌های بی‌رمقم دست برندار ای عشق، ای عزیزترین خلقِ روزگار از من بگیر این دلِ بی اعتبار را دلدار جان! دلی که به کار آیدم بیار در اوجِ درد و دلهره آرامِ جان شدی ای قلب‌های خسته و آشفته را قرار ای آسمان به حال بیابان ترحّمی! بارانِ من بیا و بر این سرزمین ببار با اینکه شرمسارِ توام دوست دارمت از بندِ عشقِ نابِ تو لا یُمکن الفِرار یٰا سَیّدی أغِثْ و تَصَدَّقْ عَلَی الفَقیر یٰا أیّها ألّذی بیَدِهْ سَیفُ ذوالفَقار @HOWZAVIAN