💠 به بهانه یک مناسبت مهم فرهنگی در تقویم رسمی کشور چند سال پیش همراه با جمعی از نوجوان‌ها در یک شبه‌نظامی با نام شرکت کردم که در برگزار می‌شد. درباره جذابیت‌ها و ظرفیت‌های تربیتی این اردوی خاص نمی‌خواهم بنویسم، که قطعاً نوشتنی است و در آینده اگر زاویه مناسبی از این موضوع به ذهنم برسد که به مرتبط باشد، ان‌شاءالله آن را خواهم نوشت. فعلاً در باب گلایه از تعطیلی این اردوها و آسیب‌های نبود این دست برنامه‌های تربیتی برای نوجوانان کشور هم نمی‌نویسم؛ هرچند خسارتی که به این دلیل به کشور وارد شده و می‌شود، مثلاً در همین اغتشاشات اخیر و تخلیه خیابانی هیجان‌های نوجوان‌ها، کاملاً مرتبط با و بر عهده است. امشب به مناسبت امروز (۱۸ اسفند) که است، می‌خواهم یکی از مشاهداتم را در آن اردو ثبت کنم. لطفاً اگر نمی‌دانید جزیره لارک کجاست، اول یک جست‌وجو بفرمائید و موقعیت آن را روی نقشه پیدا کنید. تصور کنید حدود ده سال پیش دارید در کوچه پس‌کوچه‌ها که نه، در پستی و بلندی‌های این جزیره که به تازگی و براساس یک سیاست دفاعی امنیتی، مسکونی شده و تعداد محدودی از مردم در آن ساکن شده‌اند قدم می‌زنید، که ناگهان یک تابلوی کانون فرهنگی هنری مساجد را بر سردر یک خانه می‌بینید. جزو کدام گروهید: آیا در دل خود به مسئولان مربوط احسنت می‌گویید که به‌دلیل حساسیت منطقه و به‌منظور تحقق سیاست دفاعی امنیتی مزبور، با چنین سرعتی برای همین تعداد انگشت‌شمار نوجوان ساکن جزیره کانون فرهنگی راه‌اندازی کرده‌اند؟ یا از خود می‌پرسید: واقعاً بایسته‌های اولیه راه‌اندازی این کانون، مثلاً حداقل یک مربی، در آن وجود دارد یا نه؟ باشد، قبول، من هم مثل شما که جزو گروه نخستید، می‌پذیرم که در اینجا و به‌دلیل تحقق سیاست نظام در مسکونی شدن این جزیره، این اقدام توجیه دارد؛ ولی به نظرتان آیا بعد از راه‌اندازی (مثلاً تا همین الآن)، برای ارتقای آن تا حداقل یک کانون فرهنگی هنری تلاشی شده یا اینکه مثل خیلی جاهای دیگر، فقط به پشتوانه همان تابلوی روی دیوار، یک کانون به آمار نهاد مربوط افزوده شده است؟! بگذریم از اینکه خیلی از ما به تجربه سال‌ها فعالیتمان، خبر دقیق و موثق داریم از همین فعالیت‌هایی (بخوانید تابلوهایی) که در گزارش کار دو یا حتی سه نهاد فرهنگی سیاهه می‌شوند تا مسئولان مربوط گزارش آن را مثلاً خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم کنند. و خدا می‌داند که این چه بلائی بر سر کشور آورده است، و کیست که نداند این رویه، هیچ سنخیتی با حکمرانی اسلامی ندارد. پ.ن: این یادداشت منافاتی ندارد با اینکه من و خیلی از هم نسل‌هایم وامدار همین کانون‌ها هستیم و امثال من در سال‌های دانش‌آموزی‌مان بیشتر از آنکه در مدرسه بوده باشیم، در کانون زندگی کرده‌ایم. 🔗 تبریک؛ راه اندازی صفحه‌ی حکمرانی اسلامی @HOWZAVIAN