🔶 از قانون تسکینی به تدبیر فرهنگی ✍️ مجید مفید، دانشجوی دکتری دانشگاه باقرالعلوم(ع) در مجله‌ی اندیشه‌ای فکرت نوشت: در اینکه حجاب، یک امر فرهنگی است و باید در این حوزه حل شود، تردیدی نیست؛ یعنی با سازوکارهای اقناعی، توجیهی، انگیزشی، هنری، رسانه‌ای و از طریق آموزش‌وپرورش و…، به‌عنوان یک ضرورت و واجب دینی که در سرنوشت دنیا و آخرت فرد و جامعه اثرگذار است، نهادینه شود. این صورت منطقی حل مسئله است و مخالفان غیر معاند حجاب اجباری، نظر به این وجه مسئله دارند. این کار تاکنون به‌قدر کافی صورت نگرفته و بخش مهمی از جامعه، این ضرورت و اهمیت را درک نکرده که یا ناشی از کوتاهی نهادهای فرهنگی و نارسایی سازوکارهای جامعه‌پذیری و فرهنگ‌پذیری حجاب بوده و یا اساساً اقتضای شرایط تاریخی و اجتماعی است که در آن هستیم و درواقع، این سازمان‌ها هم خود گرفتار مسائل مختلفِ ناشی از مواجهه با مدرنیسم‌اند و کوتاهی بزرگی رخ نداده و در هر حال، چندان بهتر از این، نمی‌شد. در چنین وضعیتی، اعمال قانون حجاب بی‌تردید با غوغاسالاری رسانه‌ای و سیاسی بیگانگان و اپوزیسیون همراه است که در این بخش ضروری است تدبیر رسانه‌ای مناسبی از سوی نهادهای فرهنگی و انقلاب صورت گیرد. مهم اینجاست که چشم پوشی از این قانون هم هزینه‌های بیشتر و سنگین‌تری دارد؛ چون به‌معنای ادامه عریان‌گرایی فعلی و نهایتاً استحاله فرهنگی است که اولاً سبب نقض غرض شکل‌گیری نظام و زیر سؤال رفتن فلسفه وجودی آن می‌شود؛ ثانیاً اکثریت مذهبی و دیندار جامعه، هرگز چنین وضعیتی را برنتابیده و نتیجه آن، هرج و مرج و درگیری‌های حتمی و شدید گروه‌های اجتماعی یا حتی خانوادگی خواهد بود. بنابراین، منع قانونی و اجباری بی‌حجابی، دارای کمترین هزینه و از منظر دینی، ضروری‌ترین گزینه است؛ لذا دولت باید به‌عنوان مجری قوانین حکومت اسلامی، با همان شدت وحدتی که درباره سایر قوانین مثل قوانین رانندگی دارد، با این پدیده به‌عنوان یک جرم، برخورد عام و وسیع (نه موردی) کند و حجاب را به‌عنوان یک الزام قانونی پیگیری کند تا جرم بودن بی‌حجابی در ذهنیت اجتماعی نهادینه شود و مجلس هم به جرم انگاری و تعیین دقیق چیستی و محدوده این جرم (تعیین تکلیف بدحجابی، بد پوششی و بی‌حجابی و عریانی) و مجازات‌های کارآمد بپردازد. اما به‌خاطر داشته‌باشید که این وضعیت، حالت غیرطبیعی حجاب خواهد بود؛ یعنی عده مخالفین که اکثراً جوانان و نوجوانانی‌اند که توسط دشمن تغذیه فکری و رفتاری می‌شوند، به‌اجبار قانون حفظ حجاب می‌کنند و حجاب را نه به‌عنوان یک حکم شرعی، عقلانی و توجیه‌پذیر و با طیب نفس و رضایتمندانه، بلکه به‌عنوان یک قانون توجیه‌ناپذیر و بی‌ثمر رعایت کرده؛ از این از هر فرصتی برای ابراز مخالفت خود و ایجاد ناهنجاری یا آسیب زدن به گروه دیگر و… استفاده کرده و این مسئله، مانند استخوان لای زخم هر از چندی مسئله‌ساز می‌شود. در واقع، این وضعیت، مسکّنی برای بیماری بی‌حجابی است؛ لذا نهادها و سازمان‌های فرهنگی باید قانوناً ملزم به حل مسئله و ارائه راهکارهای کارآمد در بازه زمانی مشخصی شوند تا مسئله به‌حالت طبیعی خود برگشته و این بیماری درمان شود نه تسکین. @HOWZAVIAN