زنان رمز حل معضل جمعیتی، فرزند آوری و پروش انسان
✍
سید موسی موسوی
سوره بقره، آیه ۲۲۳: نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ ۖ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
در این آیه شریفه زنان برای بقای نوع و تکثیر نسل بشر، به کشتزار تشبیه شدهاند. تشبیه، به معنای یکی دانستن دو چیز نیست؛ بلکه برای بیان وجه شباهتِ بارز میان آن دو است. خداوند با تشبیه زنان به «حَرثْ»، یعنی مزرعه یا کشتزار از نقش ویژهی آنان در تولید و تکثیرِ نسل سخن گفته است؛ در حقیقت این آیه بیان تفاوتهای جسمی و فیزیکی زن و مرد برای تحقق هدف فرزندآوری است و این تفاوتها فاقد هرگونه بار ارزشی برای مرد و ضدارزشی برای زن است کما اینکه برخی بهاشتباه از این آیه چنین برداشتی کردهاند.
💠 برداشتهایی از این آیه:
1⃣ زنی که مستعد فرزندآوری است نباید خود و جامعه را محروم از این نعمت کند؛ کما اینکه زمین مستعد، پرورشدهندهی بذرهای پاک و ارائهدهندهی محصول ناب است.
2⃣ در ادبیات دینی غرایز نيز میتواند رنگ و بوی الهی بگیرد؛ اگر هدف از رابطه زناشویی، فرزندانى پاک و ذخيره قيامت باشد، آن نيز الهى مىگردد.
3⃣ زن در ادبیات قرآنی كالا نیست، بلكه او بنيانگذار آبادىها و فرستنده هداياى اخروى برای خود و همسرش است.
4⃣ خداوند متعال برای ترغیب به هدفدار کردن آمیزش جنسی میفرماید که از رهگذر مباشرت با زنانتان فرزندان شایستهای برای آخرت خود بفرستید، پس تولیدمثل و بقای نسل مهم است؛ ولی فرزند نیز باید سودمند و صالح باشد.
🔰
#پندانه: تربیت فرزندانمان طوری باشد که بتوانیم او را پای خدا حساب کنیم.
📌 بیان حدیث: قال محمد بن علیٍ الباقر (علیهالسلام): مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل؛ «هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا بهحساب بیاورد، این فرزندان، به اذن خداوند، او را از عذاب آتش مانع میشوند.»
📌 شرح روایت (برگرفته از کلام رهبری):
«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی انسان، فرزندان را به نحوی بار بیاورد که بتواند آنها را بهحساب خدا بگذارد. این امر شدنی نیست مگر به تربیت الهی و بهدوراز فسق و فجور؛ و الا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد و یا اینکه تربیت او را رها کرد، نمیتوان او را بهحساب خدا گذاشت.
تربیت نکردن صحیح به شکلهای مختلف محقق میشود:
1⃣ تربیت بد؛ مثلاً انسان بچه را اهل دنیا و اهل اشرافی گری و اهل شهوات و اینها بار میآورد. خود این تربیت یا بهصورت الگویی است مثلاً اینکه پدر و مادر امور خلافی همچون دروغ و خیانت را انجام میدهند و یا اینکه به مسائل دینی اهمیّت نمیدهند؛ به فرایض، به نماز، به روزه. بچه [هم] همینجور بار میآید.
2⃣ رها کردن فرزند؛ خیلی از والدین بچه را بد تربیت نمیکنند بلکه او را رهایش میکنند؛ و انگار احساس مسئولیت نسبت به او ندارند؛ مثلاً بهاندازهای که برای درس خواندن و مشق نوشتنش وقت گذاشته میشود برای نمازخواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، هیچوقتی نمیگذارد.
طبیعتاً در این دو صورت نمیشود انسان، فرزندش را بهحساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچه را من تربیت کردم برای تو؛ بلکه فرزندی را میشود انسان بهحساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند.
البتّه این نوع تربیت در محیط خانواده صورت میگیرد و اینگونه نیست که انسان یکیک بچهها را بخواهد مثل یک شاگرد معیّنی جلو بیاورد و دعوتشان کند، با آنها حرف بزند و تربیتشان کند؛ محیط خانواده که خوب باشد، چه بچه یکی باشد چه پنجتا باشد، فرقی نمیکند، خوب تربیت میشوند.
درنهایت، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر انسان تقدیم کند اولادی را ـ تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را ـ که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند، حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه میدارند، مانع میشوند. اینیکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمیکند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنهای است، یک عمل صالحی است که میتواند شما را حاجب از آتش باشد.
@howzavian_westazarbaijan