✳️در روز سوم همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینه‌ها و پیامدها»؛ : قدرت به دنبال این بود که قرائت سنتی شیعه موجود نباشد در روز سوم همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینه‌ها و پیامدها»؛ که هم‌اکنون در حال برگزاری است، محمود ذکاوت، به عنوان اولین سخنران، با بیان اینکه قدرت در دوره پهلوی اول به دنبال این بود که قرائت سنتی شیعه موجود نباشد، سیاست دینی حکومت و عملکرد دگراندیشان را بررسی کرد به گزارش روابط عمومی ، همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینه‌ها و پیامدها»، که به مناسبت صدمین سالگرد کودتای سیاه 1299 برگزار می‌شود، به علت کمبود وقت و عدم امکان سخنرانی همه استادان و پژوهشگران مدعو، امروز سه‌شنبه 5 اسفندماه 1399 ادامه یافت. اولین سخنران این همایش، که از ساعت 14 آغاز شده است، محمود ذکاوت، پژوهشگر تاریخ معاصر، بود که « ، دگراندیشی دینی در سایه دیکتاتوری » را موضوع سخنرانی خود قرار داد. او در آغاز عنوان کرد: مطالعه اندیشه بدون کتب تاریخی عقیم است یعنی فهم تاریخی از یک دوره و شخصیت با اکتفای صرف به ارائه و اندیشه‌ها ناکافی است باید کنش اجتماعی و عملکرد را هم در نظر بگیریم. ذکاوت اظهار کرد: عصر پهلوی اول حاصل هم‌افزایی رضاخان، نخبگان همدل با او و دولت‌های خارجی است. منظور من در ادامه بحث از قدرت هم این سه عنصر در دوره پهلوی است. اینها در لایه‌های مختلف تغییر ایران را دنبال کردند. لایه اول گفتمان قدرت، نوسازی و مدرنیزاسیون با الگوی غربی است. لایه بعدی گفتمان قدرت تغییر نهادی است؛ یعنی برای رسیدن به آن نوسازی قدرت تصمیم می‌گیرد نهادهای موجود را از بین ببرد و نهادهای جدید بسازد. وی در ادامه گفت: لایه سوم گفتمان قدرت تصمیمات و برنامه‌های عملی و سیاسی دولت آن دوره است. طبق این ایده‌ها و هدف اصلی که نوسازی بود، تغییرات نهادی در قالب ایجاد سازمان‌هایی مثل سازمان پرورش افکار و بقیه نهادها انجام شد. یک تصمیمی مثل کشف حجاب برنامه عملی است که قدرت می‌گیرد تا هویت عمومی را تغییر دهد و برنامه دولت هم جز با تغییر فرهنگ عمومی صورت نمی‌گیرد و مهم‌ترین وجه مشخص مردم هم سنن و فرهنگ اسلامی مردم است. ذکاوت با بیان اینکه اینها نگاه خوش‌بینانه به قضیه است، گفت: نگاه‌های بدبینانه هم می‌توانیم داشته باشیم. طبق این برنامه دین، فرهنگ و متولیان دینی متهم و تبدیل به دیگری می‌شوند، با مرجعیت و مجتهدین درگیری ایجاد می‌شود و هرگونه مظاهر سنتی و اسلامی رد می‌شود و برنامه‌های دولت با این افق که این فرهنگ و سنن از بین برود سازماندهی می‌شود. این پژوهشگر تاریخ یادآور شد: یک اتفاق دیگر هم در این دوره می‌افتد یعنی قدرت ضمن اینکه این سنن را به محاق می‌برد، یک قرائتی از اسلام هم نمود و ترویج پیدا می‌کند که بحث اصلی ما همین است. افرادی مثل شریعت سنگلجی، حکمی‌زاده، کسائی و دیگران در این گفتمان به دنبال این هستند که قرائت سنتی شیعه موجود نباشد. وی در بخش اصلی صحبتش عنوان کرد: رضاقلی شریعت سنگلجی شخصی است که در جریانات مشروطه به دنیا می‌آید، پدرش محمدحسن سنگلجی شخصی است که با جریانات مشروطه‌خواه مراوده دارد. او تا سی‌سالگی در تهران و نزد پدرش و مدارس تلمذ می‌کند و منبر دارد؛ بعد چهار سال در نجف دروس حوزه را تکمیل می‌کند و به ایران بازمی‌گردد که هم‌زمان می‌شود با قدرت‌گیری رضاخان. ذکاوت اظهارداشت: این خانواده با رضاخان مراوده شخصی دارد، اما پیوند او از این پس با قدرت عمیق‌تر می‌شود. اولین نمود حضور او در قدرت مربوط به سال 1306 و درخواست وزارت معارف و اوقاف برای عضویت در این سازمان برای تغییر در متون درسی حوزوی است. او در ادامه منبرهای متعددی در تهران داشت و سعی می‌کرد که آنها را حمایت کند.   وی با تأکید بر اینکه منبرهای شریعت از آن پس در روزنامه‌ها هم منتشر می‌شود، گفت: در ادامه آموزه‌هایی را شریعت به اندیشه‌هایش الصاق می‌کند که متفاوت از قبل می‌شود. او با بخشی از فرهنگ عمومی درگیر می‌شود؛ مثلا با سیاست دولت که مخالفت با مناسک دینی و عزاداری‌هاست، همسو می‌شود و در منبرهایش به‌شدت عزاداری ایام محرم را رد و منکوب می‌کند و این مسئله یکی از سیاست‌های پهلوی در آن دوره بوده است. ذکاوت با بیان اینکه به تعبیر شریعت سنگلجی این اسلام خرافی و مناسکی است و با اصل و بنیان اسلام در تضاد است، افزود: اینجا پیوندی بین نخبه اصلاحی، یعنی شریعت، و قدرت شکل می‌گیرد. او در ادامه برجسته می‌شود و تلاش می‌کند برنامه قدرت را در حوزه عمومی پیاده کند؛ فلذا شریعت سنگلجی به مثابه یک دگراندیش دینی به تعبیر کنونی ــ و نه در دوران قدرت وقت ــ محسوب می‌شود.   برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir