✳️ رضاخان و بازی سیاسی در دوران جنگ جهانی دوم ، پژوهشگر تاریخ، با روایت علل سقوط رضاخان عنوان کرد: روس‌ها در گذشته یک مردم قبیله‌ای و در مقایسه با اروپایی‌ها قدری وحشی‌تر بودند، اما در دوره پتر کبیر اروپایی‌سازی روسیه شروع و در زمان کاترین نیروهای نظامی‌شان قدرتی یافتند که برای فتح سراسر بخش شمالی قاره آسیا پیشروی خود را داشتند. در جنگ‌های ایران و روس ما با ارتشی روبه‌رو بودیم که از قوای عشایر ما برتری چشمگیری داشت. وی در ادامه افزود: زمانی که ارتش قاجار در ایران شکست خورد، قوای روسیه در تلاش برای رسیدن به آب‌های گرم خلیج فارس بود که این دوره آشتی بین ایران و روس ایجاد می‌شود. این آشتی یک مذاکره جدی از طرف انگلیسی‌ها بود که از تصرف ایران توسط روس‌ها به‌شدت نگران بودند؛ زیرا دسترسی روسیه به خلیج فارس باعث پایان هژمونی انگلیس در منطقه می‌شد؛ بنابراین میانجیگر آنها همراه با فشار جدی به مسکو بود، اما روس‌ها به عنوان پیروز جنگ کماکان در راستای فشار به ایران، غرامت سنگینی گردن ایران گذاشتند که با رایزنی انگلیس این غرامت کم شد. در آن دوره، رجال سیاسی ایران تبدیل به افرادی شیفته غرب شده بودند، درحالی‌که موازنه قدرت بین انگلیس و روس برقرار شده بود. بختیاری‌منش در مقایسه بین استعمار انگلیس و سلطه‌طلبی روس گفت: انگلیسی‌ها خیلی به‌ظاهر متمدن‌تر از روس‌ها بودند، اما روس‌ها وحشی‌گری داشتند. در این دوره انگلیسی‌ها موزی‌تر هستند و سعی می‌کنند اول آشنا شوند و سپس قدرت را از طریق واسطه اعمال کنند؛ حال‌آنکه روس‌ها در فکر درندگی و قلدری بودند. وی با اشاره به اینکه با روی دادن انقلاب بلشویکی در روسیه، استالین روی کار آمد و او هم در دوره اول، مشغول پاکسازی بود و نگاه برون‌مرزی نداشت، گفت: پس رضاخان فرصت این را داشت که از راه حمایت‌هایی که ابتدای کار از او می‌شد، ارتشی به‌وجود بیاورد، نیروی دریایی بسازد و در سرپرستی نخجوان یک نیروی هوایی ایجاد کند و به ریاست بایندر نیروی دریایی بسازد. منتها در سه، چهار سال آخر دوره سلطنت رضاخان، که مقارن با جنگ جهانی اول بود، ما اینجا با عدم شناخت فضای جهان و علم ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک در خصوص تشخیص تحولات روبه‌رو هستیم. بختیاری‌منش با اشاره به نقش ورود آلمان‌ها به ایران هم‌زمان با جنگ جهانی دوم و سقوط رضاخان گفت: آلمان در ابتدای جنگ دست بالاتر را داشت، اما این کشور یک جزیره نهفته کنج اروپا بود؛ درحالی‌که انگلستان تمام نفت حوزه خلیج فارس را در دست داشت و روسیه هم شمال آسیا تا چین را. ظرفیت نظامی آلمان بیش از چهار سال کفاف تداوم جنگ پیروزمندانه را نمی‌داد. آنچه آلمان را شکست داد فرسایش در جنگ بود. انگلیسی‌ها ابتدا به رضاخان اعتراض کردند که نمکدان‌شکنی نکند و به آلمان نگراید و ضمن اخراج کارشناسان آلمانی امکان استفاده از خاک ایران برای کمک‌رسانی به شوروی را فراهم سازد، اما رضاخان فکر می‌کند که آلمان در حال بردن جنگ است و نباید با آنها مشکل پیدا کند. وی یادآور شد: از سوی دیگر هم خود را صاحب قدرت و ارتش و تسلیحات قوی می‌بیند و در یک توهم است؛ درنتیجه در پاسخ به بیرون کردن آلمان جواب منفی می‌دهد. در مرحله بعد هم سفرای روس و انگلیس او را تهدید می‌کنند، اما باز هم رضاخان اعتنا نمی‌کند، حال اینجا متفقین تشخیص می‌دهند که باید به ایران حمله کنند و او را براندازند. انگلیسی‌ها اطلاعات ارتش ایران را در اختیار روسیه قرار می‌دهند تا با هم از پس رضاخان برآیند و نیرویی بزرگ‌تر از ارتش ایران برای حمله به کشور فراهم می‌آورند. بختیاری‌منش در پایان گفت: در مجموع ایران در زمان جنگ جهانی دوم لطمه زیادی خورد، اما مردم ایران خوشحال بودند؛ چون دیکتاتوری رضاخان در قرن بیستم یک استبداد عقب‌مانده متوحش بود تا آنجا که حتی وزیر جنگ نخجوان نیز در بحرانی‌ترین لحظه حمله متفقین در همکاری با آنها ارتش را منحل می‌کند و هرگونه امکان بقای رضاخان را از بین برد و تیر خلاص را به او شلیک کرد. https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir