🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹محاوره ابراهیم علیه السّلام با ستاره پرستان «۳»🔹 این طریقی دیگر از ارشاد و استدلال حکیمانه ابراهیم و روشی معتبر در سخنوری و ارشاد است. در کار ابراهیم علیه السّلام دقت کنید، ابتدا با عقاید آنان همصدا می شود و اعلان مخالفت نمی کند، افکار آنان را تقبیح و خدایانشان را تحقیر نمی کند و به این طریق توجه آنان را به خود جلب می کند لذا آنها به برهان او گوش می دهند، سپس بتدریج به تعریض و تنقیص عقاید ایشان می پردازد و به ابطال عقایدشان باز می گردد ولی این کار را بسیار ملایم و آرام انجام می دهد. این روش ابراهیم علیه السّلام دلیل صحت رأی و عمق بصیرت اوست، آنگاه که ستاره غروب کرد و در زیر افق مخفی شد، ابراهیم آن را جستجو کرد ولی بدیهی است که آن را نیافت. لذا گفت: خدایی که تغییرپذیر است، وضع و حال او عوض می گردد و نقل مکان می کند، محبوب من نیست سپس معترض خدایانشان گردید و با عیبجویی از آنان بغض و بیزاری خویش را از آنها اعلام نمود. پس از آن ابراهیم علیه السّلام طلوع ماه را نظاره کرد و متوجه شد نور آن از ستاره بیشتر و حجم آن نیز بزرگتر و نفعش زیادتر است، پس گفت: این ماه پروردگار من است تا در ظاهر با آنان هماهنگ گردد و قلوب آنان را متوجه خود سازد. چون ماه نیز غروب کرد و از چشمها پنهان گردید و نور آن خاموش گشت، ابراهیم گفت: «اگر پروردگار من، مرا هدایت نکند، من از قوم گمراهان خواهم بود.» ابراهیم که این سخن را گفت تا به آنان بفهماند که خدای یکتا سرچشمه هدایت نشده است و توفیق رهایی از شک و ضلال، به دست اوست. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ◉●◉✿ا✿◉●•◦ @ImamHadi_alashtar 🌿لینک ورود به کانال↑