📚 کتاب 📙 ✍️ 📚 علاقه زیادی به رمان تاریخی ندارم؛ مخصوصا رمان‌های تاریخی مذهبی. رمان‌هایی مثل رویای نیمه‌شب، دعبل و زلفا، عشق دربرابر عشق، نامیرا و... برایم خسته‌کننده‌ترین رمان‌های روی زمین‌اند و این تاحدودی پیرو علاقه شخصی‌ست. کتاب پس از بیست سال، بهترین رمان تاریخی‌ای بود که خواندم؛ ولی همه این رمان‌ها، یک ایراد بزرگ داشتند: گم شدن نقش و هویت زن مسلمان. ❌ در هیچ‌کدامشان، هویت زن به عنوان انسان به رسمیت شناخته نشده. تاریخ را مردان می‌نویسند و می‌سازند؛ برخلاف کلام رهبری که فرمودند: زن در متن حوادث تاریخی قرار دارد. بی‌پرده باید گفت، زنان در رمان‌های تاریخی، صرفا جاذبه جنسی رمان‌اند. وقتی حرف از زن می‌شود، این زن یا یک کنیزک نازک‌بدن زیباست که مردان سر تصاحبش دعوا می‌کنند، یا دختر زیبای رئیس قبیله که دل شخصیت اصلی را برده، یا چیزی مشابه این... بهترین هم که باشد، درهرصورت زیبایی ظاهرش بر همه‌چیز می‌چربد. زنان موجوداتی زیبا، دست‌نیافتنی و بی‌اراده‌اند که شخصیت اصلی داستان شیفته آن‌هاست و هیجان ماجرای عشقی‌شان، می‌تواند به داستان خشک تاریخی جذابیت ببخشد. 🔻 به همین دلایل هم مایل به خواندن کتاب «من برمی‌گردم» نبودم. فکر می‌کردم یک رمان تاریخی‌ست مثل بقیه؛ اما کمی که جلو رفتم، به وجد آمدم از این که یک نویسنده پیدا شده که زن را در جایگاه حقیقی‌اش بنشاند. نویسنده‌ای که قدرت زن را می‌بیند، عقلانیت زن را می‌بیند، ایمان زن را می‌بیند؛ نه زیبایی ظاهری‌اش را. «من برمی‌گردم»، معرفی‌ای اجمالی‌ست از هفت بانویی که بنا به روایت معصوم، در زمان ظهور رجعت خواهند کرد؛ با محوریت هفتمین آن‌ها: زبیده بنت جعفر، همسر هارون الرشید. 🌟 سمیه، صیانه، قنواء، ام‌ایمن، ام‌خالد، حبابه و زبیده، هریکی متعلق به دورانی متفاوت و شرایطی متفاوت‌اند. یکی برده است و دیگری بانوی دربار. یکی مادر است و دیگری همسر. جهاد هر یک، خاص خودش بوده و امتحانش خاص خودش. این همان چیزی‌ست که ما در تبیین الگوی سوم زن به آن نیاز داریم: الگوهای متکثر. 🔺 در ذهن ما جا افتاده که: زن تراز انقلاب، زنی‌ست که همزمان پنج تا بچه داشته باشد، دوتا مدرک دکترا گرفته باشد، به اندازه پنج نفر کار فرهنگی و فعالیت اجتماعی بکند، و در همسرداری و خانه‌داری هم کم نگذارد. ⚠️ آن‌چه خدا از ما می‌خواهد، این نیست. ما قرار است بهترینِ خودمان باشیم، قرار است بهترین انتخاب را در شرایط خودمان داشته باشیم. هرکس جهاد خودش را دارد، میدان خودش را و امتحان خودش را. آن‌چه نویسنده در کتاب «من برمی‌گردم» می‌گوید، همین است. ما زنان تاثیرگذار در طول تاریخ کم نداریم. زنانی که بهترینِ خودشان بودند. اما متاسفانه حتی نام آن‌ها به گوش‌مان نخورده و ماجرای حماسی و فوق‌العاده‌شان را نمی‌دانیم. نمی‌دانیم در تاریخ اسلام و حتی پیش از آن، انقدر تکثر الگو برای بانوان هست که هیچ‌کس نتواند بگوید شرایط جهاد برای من فراهم نبود... من الگو نداشتم. 📖 رمان «من برمی‌گردم»، برخلاف بیشتر رمان‌های تاریخی، یک رمان تاریخیِ زنانه است؛ لطیف، زیبا، قدرتمند و ملموس برای خیلی از ما. تنها ایراد رمان، بازگو کردن برخی جزئیات درباره زندگی بانوان رجعت‌کننده بود که در مستندات تاریخی ذکر نشده و نوعی زیاده‌روی در روایت یا حتی داستان‌سازی به شمار می‌آمد؛ مخصوصا درباره ام‌خالد و حبابه والبیه. این داستان‌سازی‌ها، الگو را بیش از حد آرمانی و دست‌نیافتنی جلوه داده بود. ناگفته نماند که متاسفانه زندگی این بانوان به درستی در تاریخ ثبت نشده و اطلاعات زیادی از سبک زندگی آنان در دست نیست. هنوز خیلی مانده تا ادبیات داستانی حق بانوان رجعت‌کننده و سایر بانوان تاثیرگذار تاریخ را ادا کند؛ اما این کتاب برای شکستن یک سکوت طولانی، شروع قدرتمندی‌ست. https://eitaa.com/istadegi