هدایت شده از روز‌نوشت
آقای مهربانم! از ابرِ آرامشِ جهان، جز اضطراب چیزی نمی‌بارد! آدمیزاد، مثلِ ماهیِ افتادهِ به خاک، در حالِ جان‌دادن است! نَفَس‌ها، نایِ دمیدن ندارند! انتهایِ کوچه‌ی سرگردانیِ دنیا، بن‌بست است! یقین، با دو دستش گریبانِ تردید را گرفته و تکان می‌دهد! اشک‌هایمان را ببین! ببین که چگونه چشم‌ها، خبرچینِ قلب‌ها شده‌اند! برای دلتنگی‌هایمان پایانی نیست! ما حاضریم جان را بیعانه دهیم برای دیدنتان! حرام کنید بر ما این فعلِ محزونِ ندیدن را! تصدقتان شویم! دورِ سرتان بگردیم! تولدتان مبارک باشد بر نظام خلقت و آنچه در آن است! 🖋زهرا ابراهیمی https://eitaa.com/roznevesht