شب شکنان سروده ی جواد نعیمی ما سبزِ رویش‌ایم و شکفتن در گوش‌مان ترانه‌ی باران محراب عاطفه‌ی ما جای نماز سپیده در قلب‌های روشن یاران گل‌واژه‌های باغ پُر گلِ ایمان ما، در بلور جاری ایام و لحظه‌ها رنگین کمان روشن وحدت را در آسمان بلند دو چشم خویش با چشمک ستاره‌ی همت تا انتهای کوچه‌ی تاریخ جاودانه می‌سازیم ما، در حضور حضرت خورشید سرفصل تیره‌ی امکان ابر را صدپاره می‌کنیم ما را چه دیده‌ای ما، زخم‌های کاری دشمن را با خون تازه‌ی خود، چاره می‌کنیم! در سایه‌ی بلندِ یاری ره‌یار دشمن به رزم خیل خلایق چه می‌کند؟! یا آن کلاف درهم اندیشه‌های او خون‌رشته‌های عزم شب‌شکنان را مگر تابِ بریدن است؟! شهد هدف به سینه‌ی ما هست و کام خصم صد شرحه از شرنگ مرارت شط شب از عطشِ سوزِ سینه‌مان خشکیده و تهی است چشم فلق، زچشمه‌ی امید ما، پُر است ما، زنده‌ایم تا آخرین نَفَسِ زنده‌ی امید تا آخرین شراره‌ی تابان آفتاب خفاش‌های حادثه، هرگز خورشید را به مسلخ تاریک برده‌اند؟!