فلسطین غرق خون است!
نوشتهی ایمان عبدالعزیز آلاسحاق
ترجمهی جواد نعیمی
فلسطین غرق خون است و امت [مسلمان] بیخیال! غزه فریاد میزند، شیون میکند و یاری میطلبد، امّا؛ ما، در خوابی ژرف و اغماگونه به سر میبریم! فرزندان، زنان، دوستان و برادران فلسطینی ما، در خون خویش درمیغلتند و متأسفانه گویا این مسأله برای ما اهمیت چندانی ندارد!
کیان و اصالت عربی در شرف نابودی است... ریشهها و پیوندهای ما، در حال ازهم گسیختگی است... باید به خود آییم، گرد هم آییم و تلاش ورزیم تا از تشتت و پراکندگی رهایی یابیم! آری، سستی و ذلت و خواری، بس است!
دیگرباره، نیروهای اشغالگر صهیونی، غزهی مظلوم و محاصرهشده را درهم میکوبند، امّا غزه [غزهی استوار و سرافراز] جز در برابر پروردگار یکتا، سر فرود نمیآورد.
سربلندی، پایداری، کوهوارگی، عزت و کرامت انسانی، علیرغم سرکشی و کفر و ستمگری، همچنان خودنمایی میکند. افسوس که دشمن صهیونیستی از پراکندگی، خوابآلودگی و به خودمشغولی ما، بهرهها میبرد!
به راستی تا چه زمانی، دشمنان غاصب باید چوب ستم بر خانوادههای مجروح غزه فرود آورند و هر شهر و روستایی را مورد هجوم و هتکحرمت قرار دهند؟ آیا این نشانهی سقوط کیان عربی نیست؟
بدون تردید، نباید چنین ذلتی را که پیش از این، بدینسان سابقه نداشته است، بپذیریم. کودکان، پیران و زنان، در خون خود شناور میشوند و ما شبها در برابر تلویزیونها مینشینیم و برای بردن این گروه یا باختن آن گروه سینهچاک میدهیم! این نشانههای تعصب شدید مثلاً برای بازیهای برزیل در وجود ما بروز مییابد. امّا پلکهای ما، در برابر سیل خون و کشتارهای ناشی از جنون در گوشه و کنار غزهی مجروح، از هم گشوده نمیشود! حتی ما، از اعلام انزجار و تقبیح و محکومکردن جنایتکاران نیز طفره میرویم! آیا ما به مرحلهی خجلت از خویشتن و سقوط در درّههای هلاکت نرسیدهایم؟!
در واقع، مسأله بسیار فراتر از اینهاست. بنابراین لازم است با جدیتی تمام، به یافتن راههایی برای رهایی مردم عرب فلسطینی از چنگال خونین ستمگران غاصب وحشی و نژادپرست بیندیشیم. از سایهی خوابآلودگیها بیرون آییم و تجاوز و کشتار را به شدت محکوم کنیم.
آری، فلسطین غرق خون است و مسلمانان همچنان در خوابی بس عمیق! پس، وطن عربی و اسلامی کجاست؟ آیا گفتوگوهای بیفایده باز هم باید ادامه یابند؟ روزگار صلاحالدینها، چه شد؟ فریاد دادخواهیها در کجا به گوش میرسد؟ چه کسی این فریادها را میشنود و بدانها پاسخ میدهد؟ جوانان بهار عربی کجایند؟ آیا منادیان [حق] و کوبندگان درها [بیدارگران آشنا] را میشناسیم؟
آیا از دیدن خونها و پیکرهای پارهپاره و مجروح نگرانیم... یا دلهایمان سخت و ارادههای ما، ضعیف شده است؟! آیا هماینک راهحلی وجود دارد؟ آیا همچنان میگوییم و باز میگردیم و میگوییم؟ آیا هیچ غروری برانگیخته میشود و آیا هیچ باوری به بار مینشیند و به کار میآید؟!
هان و هان! [مراقب باشید] کارها بر شما مشتبه نشود. قبلهنما بگذارید و جهت درست را بیابید. تیرها را در کمان نهید و سرِ افعی بزرگ را نشانه روید! بر شما باد به مقابله و نابودسازی رژیم پلید صهیونیستی! که چونان زهری [کشنده] در خون و جان امت اسلامی وارد شده و هیچ سودی در تعامل و گفتوگو با او وجود ندارد.
اکنون که از رنج و سختی و ستم به ستوه آمدهایم، ناچاریم به سوی استقلال و آزادی گام برداریم. باید بر خوان خون بنشینیم و بدانیم که دستیابی به رهایی بدون تردید پس از گذشتن از وادی سختیها و ستمها و در سایهی جانبازیها و شهادتها، میسر است... البته با توکل و اعتماد به خداوند و با برفراز بردن دستهایمان برای دعا ـ که جز آن سرمایهای نداریم! ـ پس:
خداوند، ما را بسنده است که او نیکوترین کفالتکنندههاست.
ای دارندهی عزّت و جلال! ای خداوند متعال! مسلمانان غزه را یاری فرما و از شرّ دشمنان رهایی بخش!
خداوندا! ثنای تو والا و نام و شأن تو مقدس است. فرمان تو، نافذ و سپاه تو بیشکست است! منزّهی و سپاس و ستایش، شایستهی توست. خدایا! شرّ یهودیان ستمگر را از سر مسلمانان مظلوم کمکن! ای نازلکنندهی کتاب! ای شکستدهندهی احزاب [باطل]... دشمنان ما را به هزیمت وادار و در ارکان زندگیشان زلزلهای پدیدار فرما و نابودشان کن!
بارالها! شگفتیهای تواناییات را در میان کشندگان فرستادگان و پیامبران به ما بنمایان!
کردگارا! مسلمانان غزه را از شرّ دشمنان رهایی بخش! به اسیران آنان آزادی و به بیمارانشان تندرستی عطا فرما! غمهای آنان را از دلهایشان بزدای و بیمها و ناامنیهای آنان را به امید و امنیت بدل نما. ای دارندهی همهی بزرگیها و والاییها! آمین یا ربالعالمین.
#جواد_نعیمی
#جواد_نعیمی_ترجمه