عید می‌آید چرا؟! عید می‌آید که ما نوتر شویم! بهتر شویم. به سبزه و سرسبزی سلام بگوییم. دیده بر آب وآیینه و آفتاب بگشاییم. کم‌تر نق بزنیم! پشت پا به واژه‌های سِرتِق بزنیم! عزت و آزاده‌گی را همه‌گانی کنیم. به جای رنج‌و محنت، محبت را برجسته و جاودانی کنیم. دیده ها و دل‌ها را بازشوییم و نگاه خود را به خویشتن ، به دیگران و به هستی اصلاح کنیم. به جای سیاه‌نمایی،به جای ناله‌های روزافزون، دست دل و عمل‌مان را به یاری درمانده‌گان و نیازمندان بلند کنیم وبه جای اشک ریختن‌ها و تیره دیدن‌ها، به سوی نور و روشناییِ هم‌دلی و هم‌افزایی و هم‌کاری و به‌ورزی و مددکاری گام برداریم و نعمت‌هایی را که داریم با آن‌ها که باید، به اشتراک بگذاریم... عید، یعنی بازگشت به اصل و فطرت انسانی خویشتن. یعنی جوانه زدن، روبه سوی شکوفایی و ثمردهی نهادن...تجدید خاطره‌های خوب و به یادماندنی و جهش و پرش و پرشتابی برای رسیدن به شادابی و نشاط و سرزنده‌گی و امیدواری به به زیستن و رستگاری... پس، وجود عید یک غنیمت است. عید از میان توده‌های‌ نور و روشنایی واز سرزمین توفیق و پیروزی و شادمانی به سوی ما، می‌آید. بنا براین برای تغییر و تحول، برای پدید آمدن پاک‌دلی و برای شورگستری و جهش‌مندی آمدن عید یک ضرورت است، یک نعمت است. امری مبارک است و مبارک باشد برای شما و همه‌گان. به یاری خداوند یکتا و مهربان!