مشتی قصابی که در گمنامی به نیازمندان کمک میکرد
🔹یکی از دوستان مشتی
#عبدالحسین_کیانی تعریف میکرد که:
«یه روز پیرمرد میانسالی هِن هِن کنان اومد مغازهاش. سری بین گوشتها و وزنهها چرخوند و با دستی که پشت کمرِ خمیدهاش توی هم انداخته بود، بیرون رفت. مشتی که این رو دید، سریع شاگردش رو صدا زد و گفت: «بدو برو دنبال اون مرد. غیرمستقیم بهش بفهمون که صاحب قصابی، گوشت نسیه هم میده!» شاگرد مشتی هم رفت و آن مرد با خوشحالی برگشت و گوشت نسیهای گرفت! مشتی از این کارها زیاد میکرد.»
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
✍️ مطالب متنوعتر در ⬇️
@jazabtarin جذابترینها 🇮🇷
.