زندگینامه و خاطرات #شهید_جهاد_مغنیه
2⃣4⃣
#جهاد#مشهد را خیلی دوست داشت. هر وقت دلش می گرفت و وقت آزاد داشت، می گفت بریم #مشهد. خودش می رفت. گاهی هم به من زنگ میزد و میگفت فاطمه، بریم #مشهد؟می رفتیم.. خیلی سفرهای خوبی هم می شد.
بعد از #شهادت بابا، متولیان حرم های #متبرکه، پرچم های #متبرکه را برایمان فرستادند، تا با بابا دفن کنیم. پرچم #کربلا، #نجف، #حضرت_زینب.... بعد از #شهادت#جهاد هم پرچم های کربلا و حرم #حضرت_زینب را بر ایمان فرستادند.
موقع تدفین اول پارچه #امام_حسین را که #جهاد عاشق ایشان و عزاداری برایشان بود را پهن کردیم. در همون حین، کسی رسید که پرچم گنبد #امام_رضا را آورده بود. آن فرد اصلا از زمان دقیق مراسم خبری نداشت. خواست خدا بود که به موقع رسید. این پرچم را حتی برای بابا هم نفرستاده بودند. انگار خود #امام_رضا آن را فرستاده بود.
"خاطره ای از زبان #فاطمه_مغنیه"
فاتحه ای را به روح پاک شهدا تقدیم بفرمایید
#شهید_جهاد_مغنیه#شهیدجهادعمادمغنیه#رفیق_شهیدم@jihadmughniyeh_ir