چرا دست از سر یزید بر نمی‌داریم؟ (2) در طول تاریخ، این‌چنین تصاویر روشنی چندان زیاد نبوده‌اند. در دوران معاصر، یکی از این تصویرها، صحنه‌ی بر دار رفتن در وسط دارالخلافه تهران است. یکی دیگر، انفجار دفتر حزب جمهوری در 7 تیر 1360، و شهادت است. یکی دیگر، ترور بی‌پرده‌ی سردار شهید حاج در فرودگاه بغداد است. این‌ها همه خطوط قرمزی هستند که باطن مُزوّرانه و فتنه‌گر دشمنان را آشکار کردند و حقیقت مظلوم حق را از شبهات شستند و حق و باطل را آشکارا جلوه دادند. پس نباید فراموش شوند و این «سیدالشهداء»ها باید همواره چون پرچم‌هایی روشن‌گر در طول صراط مستقیم افراشته شوند تا راه گم نشود. اما تابلوهایی هم هستند که گرچه خباثت و شرارت در آن‌ها به اوج رسید، ولی استواری اصحاب حق، مانع از آن شد که فاجعه‌ای دیگر رخ دهد و حقیقت با پرداخت هزینه‌ای سنگین روشن شود. هستند میدان‌هایی که در آن‌ها تبیّن اتفاق افتاد و صف‌بندی‌ها به خلوص رسید، ولی بدون رسیدن به قتلگاه. روشن‌ترین نمونه‌ی این صف‌بندی را در دوران اخیر، می‌توان در فتنه‌ی 88 دید. فتنه با شبهه‌ای در انتخابات رخ نمود، ولی در طول 8 ماه پس از آن، باطن پلید خود را آشکار کرد؛ آن‌جا که همه‌ی کینه‌وزران از انقلاب کبیر اسلامی گرد آمدند، عکس امام را به آتش کشیدند، از مهم‌ترین شعار انقلاب، اسلام را کنار زدند، مرگ بر «اصل ولایت فقیه» گفتند و انتخابات را بهانه‌ای برای براندازی «اصل نظام» دانستند، و حتی فراتر از آن، با هجوم به کانونی‌ترین نقطه‌ی هویت ملی، به عزاداری عاشورا حمله آوردند، مردم را کشتند و پایکوبی کردند. این‌ها همه نقاطی بودند که راه رشد را از غیّ تمییز می‌دادند و امتحاناتی روشن بودند برای کسانی که در این فتنه گرفتار آمدند. امتحاناتی این‌چنین، حجت را تمام می‌کنند و آن‌گاه که تکرار شوند، راهی بی‌بازگشت را رقم می‌زنند که ملاکی روشن برای قضاوت زندگان و نیز آیندگان خواهد بود. پس فتنه‌ی 88، خط قرمزی پررنگ در تاریخ انقلاب اسلامی شد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. فتنه‌ی ۸۸، سنگین‌ترین توطئه‌ی امنیتی برای براندازی نظام بود و گناه آنان که با آن همراهی کردند و آگاهانه نظام اسلامی را به خیانت در آراء مردم متهم کردند، است. ولی با این‌همه و به‌رغمِ شکست فتنه، آن حادثه آن‌گاه اهمیتی مضاعف می‌یابد که بدانیم آن‌چه پس از آن اتفاق افتاد، تأثیری آشکار از فتنه پذیرفته بود. نباید فراموش کرد که قطع‌نامه‌ی 1929 شورای امنیت سازمان ملل که در تیر 1389 به اتفاق آراء به تصویب رسید و در صدد اِعمال سخت‌ترین تحریم‌ها علیه نظام و مردم ایران بود، بهانه‌ای جز اتهام سرکوب مردم توسط جمهوری اسلامی در سال 88 نداشت. آمریکایی که در آستانه‌ی انتخابات، در برابر اقتدار جمهوری اسلامی ایران سر فرود آورده بود و رئیس جمهورش، دو نامه به رهبر انقلاب نوشته بود تا به زعم خود در آشتی بگشاید، وقتی آتش فتنه را دید، دانست که هنوز در ایران هستند کسانی که می‌توان به آنان امید داشت و با ایجاد فشار اجتماعی و میدان‌داری اینان، مردم را در مقابل نظام قرار داد و آن را سرنگون کرد. و بهترین راه برای این مقصود، تحریم‌های فلج‌کننده‌ی اقتصادی است. سخت‌ترین تحریم‌های اقتصادی تاریخ ایران، ثمره‌ی بود. و این تحریم‌ها را ناشی از برنامه‌ی هسته‌ای و موشکی و منطقه‌ای ایران جلوه می‌دهند و صد افسوس که بیش‌تر مردم دروغ اینان را باور دارند. و نباید فراموش کرد که همین تحریم‌ها، در نهایت سبب انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری شد. و هشت سال فاجعه را همین گفتمان رهایی از رقم زد. پس فتنه، داستان امروز ماست. و نمی‌توان آن را رها کرد، چراکه او ما را رها نکرده است. فتنه را باید بازخوانی کرد تا مرز میان حق و باطل و منفعت ملی و خیانت کم‌رنگ نشود. خط قرمز است و هرکس که در صدد تطهیر فتنه‌گران برآید تا مجال یابند و فاجعه‌ای دیگر بیافرینند، با پاسخ سخت این مردم مواجه خواهد شد. https://eitaa.com/jorenush/161