🕎 تاریخچهٔ سنت شفاهی (٢) 📚 بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی (قسمت چهاردهم) 1⃣ دانشمندان یهود در برای اثبات در «تورات کتبی» گاهی به فقراتی استناد داده‌اند که دلالت آنها به هیچ‌وجه روشن نیست: 👈 غرض از این آیه چیست: «و خداوند به موسی فرمود، نزد من به کوه بالا بیا و آنجا باش، تا لوح‌های سنگی و قانون و احکامی را که نوشته‌ام تا ایشان را تعلیم دهی، به تو عطا کنم» (خروج، 24: 12). 👈 مقصود از «لوح‌های سنگی» ده فرمان است. «قانون» اشاره به اسفار پنج‌گانه است. «احکام» یعنی میشنا [فقه اصلی یهود]، «که نوشته‌ام» اشاره به کتاب‌های انبیا و مکتوبات می‌کند، «تا ایشان را تعلیم دهی» مقصود از آن گمارا [تکملهٔ میشنا در تلمود] است. این آیه به ما می‌آموزد که مطالب همهٔ کتاب‌های فوق، در کوه سینا به موسی تعلیم داده شده است (براخوت، 5 الف)!!! 2⃣ بنابر فقرهٔ فوق از تورات می‌توان برداشت کرد که وحی خداوند به موسی دو بخش دارد: یکی آنچه خوانده می‌شود و دیگری . در عبارت زیر به این نکته این‌گونه تصریح شده است: 👈 هنگامی که ذات قدوس متبارک در کوه سینا بر موسی آشکار شد تا تورات را به ملت اسرائیل اعطا فرماید، او آن را بدین ترتیب به موسی الهام فرمود: کتب مقدسه، میشنا، تلمود و آگادا (شموت ربا، 47: 1). 3⃣ بدین‌ترتیب وظیفهٔ تفسیر کتاب و تبیین احکام شرعی و انطباق آنها با زمان و مکان برعهدهٔ گذاشته شد. این عالمان در واقع حاملان شریعت شفاهی هستند و بدین جهت سخن آنان حجیّت دارد. 4⃣ اما جای دو سؤال باقی می‌ماند: 🔸١) چگونه خدا چیزی را به موسی (ع) وحی کرد که به ظاهر قرن‌ها پس از او به وسیله‌ی یک عالم یهودی و با اجتهاد او اظهار می‌شود؟! 🔸٢) اگر خدا همهٔ این امور را به موسی (ع) وحی کرد چرا موسی برخی را نوشت و برخی را شفاهی گذاشت؟! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter