شما سورة یس را نگاه کنید، داستان مؤمن آل یس در آن جا آمده است. عده ای از مفسرها گفته اند اسمش حبیب نجار بوده است. وقتی او دید مردم فرستاده های حضرت عیسی علیه السلام را اذیت و آزار می دهند و به حرفشان گوش نمی دهند، با این که او در آن شهر یک نفر بود، قرآن می گوید: »وَجاءَ مِنْ أقْصَا المَدینَهِ رَجُلٌ یَسعی» یک نفر تنها از آن منطقة دور شهر، جلو آمد و گفت: چرا حرف این ها را گوش نمی دهید؟«قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِين»[5] از این ها اطاعت کنید، اینها انسان های خوبی هستند. آنها به جای این که حرفش را گوش بدهند ریختند او را زدند، آن قدر او را زدند تا زیر ضربات کتک، مؤمن آل یس کشته و شهید شد. قرآن می گوید: آن قدر دلش برای جامعه می سوخت، آن لحظه ای که داشت جان می داد و از دنیا می رفت:«قیلَ ادْخُلِ الجَنَّهَ»به او گفتند: حالا وارد بهشت شو، دیگر شهید شدی، باز هم غصه می خورد، گفت:«قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُون»؛[6] ای کاش این ها می فهمیدند و می دانستند که من به کجا رسیدم.[7] غصه می خورد و تا آخرین لحظه به فکر جامعه بود، به این همت بلند می گویند.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#محبت
#مهربانی
#رقت_قلب
#شجاعت
#استقامت
#مقاومت
#حق_گویی
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh