خليفه اول زنى را كشت و اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام او را زنده كرد. سلمان فارسى روايت كرده كه زنى از انصار بنام اُمُّ فَرْوَة حاضر به بيعت با خليفه اول نشد وهمواره از خلافت اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام تعريف و تمجيد مى‏ كرد، چون خبر به خليفه رسيد او را احضار كرد و گفت اى دشمن خدا آيا مخالفت مى‏ كنى با جماعت مسلمين كه اجتماع كردند بر خلافت من، فَما قَوْلُكِ فى اِمامَتى، قالَتْ ما اَنْتَ بِإِمامٍ (سخن تو چيست درباره امامت من، زن گفت تو امام و خليفه نيستى) خليفه اول گفت: ما تَقُولِينَ فى عَلِىٍّ، قالَتْ... هُوَ اِمامُ الْأَئِمَّةِ وَ وَصِىُّ الْأَؤْصِياء (درباره على‏ عليه السلام چه مى‏ گويى؟ زن گفت او امام امامان است و خليفه اوصياى خداوند است) خليفه چون چنين شنيد گفت: اُقْتُلُوها فَقَدِ ارْتَدَّتْ (او را بكشيد زيرا كه او مرتد و كافر شده است، زن را بردند و او را كشتند.) اميرالمؤمنين على‏ عليه السلام در آن هنگام در مزرعه خود مشغول به كار بود كه خبر كشته شدن اُمُّ فروة را دادند، چون خبر را شنيدند، دست از كار كشيد و به سوى قبر او آمد و به بالاى قبر ايستاد و دست به آسمان بلند كرد و فرمودند: يا مُحْيِىَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ يا مُنْشِى‏ءَالْعِظامِ الدّارِساتِ، اَحْىِ لَنا اُمُّ فَرْوَةَ، وَ اجْعَلْها عِبْرَةً لِمَنْ عَصاكَ (اى زنده كننده نفوس بعد از مرگ، و اى بوجود آوردنده استخوانهاى پوسيده، اُمُّ فروة را براى ما زنده كن و او را سبب عبرت كسى قرار بده كه تو را نافرمانى و سرپيچى كرد) در اين حال ام فروه از قبر خارج شد در حالى كه لباسى از ديباى سبز بخود پيچيده بود و چون چشمش به امام‏ عليه السلام افتاد گفت: يا مَوْلاىَ اَرادَ ابْنُ اَبى قُحافَةَ اَنْ يُطْفِئَ نُورَكَ (اى مولاى من خليفه خواست نور امامت تو را خاموش كند) ولى خداوند جز نورافشانى امامت و ولايت تو اراده‏ اى ندارد چون خبر زنده شدن ام فروه به خليفه اول و دوم رسيد تعجب كردند، وَرَدَّها اَمِيرُالمؤمنين‏عليه السلام اِلى زَوْجِها وَ وَلَدَتْ غُلامَيْنِ لَهُ، وَ عاشَتْ بَعْدَ عَلِىٍّ عليه السلام سِتَّةَ اَشْهِرُ، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ام فروه را به شوهرش برگردانيد و او بعد اين جريان 2 پسر آورد و 6 ماه بعد از شهادت على‏ عليه السلام هم زنده بود. کتاب احادیث الطلاب ص 352 https://eitaa.com/KashkulJudy