بهانه اش می تواند روز پسر باشد یا روز مادر. این عکسی است از یک پسر ۱۵ ساله لای کتاب دعای یک مادر ۷۰ ساله. ۴۰ سال است که این مادر منتظر برگشت آن پسر است تا کنار پسر دیگرش که در گلزار شهداست، به خاک سپرده شود. شاید تصورش سخت باشد اما گاهی همه ی زندگی یک آدم در همین یادهای کوچک، خلاصه می شود. اگر بپرسی کدام قسمت دنیاست را بیشتر دوست داری؟ جواب میدهد همین عکس را. روزی سه وعده این عکس را می بوسد و نوازش می کند. مادر بودن همین قدر سخت است. همین قدر سختی، یک طرف. آن همه سختی های دیگر یک طرف. مادری که با شنیدن آخ محمد کاظم برای شکستگی پایش در مدرسه، غش کرد و از حال رفت، تا پای قطار، پسر را بدرقه کرد که برود به سفر جنگ. پسری که در ۱۵ سالگی تکلیف جنگیدن نداشت، تفنگ دست گرفت و با پایی که هنوز جراحت شکستگی اش ترمیم نشده بود ،رفت. این عکس روایت کدام است؟ پسر یا مادر؟ ✍ https://eitaa.com/khane_8