... 🔍 ادامه 🔺 معرفی احمد اسماعیل بصری 🔹 احمد، فرزند اسماعیل –که هودارانش او را احمد الحسن می‎نامند- در سال 1970 میلادی (1349 ش) در منطقه‌ای از توابع استان بصره عراق به دنیا آمد. بر اساس مدارک رسمی دولت عراق او از طایفه «همبوش»، یکی از طوایف «بوسویلم» است و این طایفه از سادات نیستند (ره افسانه، محمد شهبازیان، ص 16)، اما پیروان احمد اسماعیل او را از سادات و از نوادگان امام زمان(عج) پنداشته و نسب او را این‎گونه معرفی کرده‎اند: «احمد، فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزند سلمان، فرزند محمد بن حسن عسکری(ع) (بشارتی برای تمام اهل زمین، ص 20. نوشته‎ای منسوب به احمد الحسن). 🔹 یکی از شواهد نادرستی سیادت احمد اسماعیل، نامه شیخ حیدر مشتت از نخستین همفکران او است که در تاریخ 6 جمادی الثانی 1424هـ با صدور بیانیه‏ای حمایت خود از احمد اسماعیل را به عنوان فرستاده امام زمان(عج) اعلام کرده است. وی، در این نامه او را با عنوان شیخ احمد معرفی کرده است(تصویر این نامه در کتاب «ره افسانه» ص 18، موجود است.). نامه وی را پیروان احمد بصری تأیید کرده و از آن علیه حیدر مشتت، هنگامی که از وی جدا شد، استفاده کرده‎اند(ره افسانه، ص 19). 🔹 یکی از طرفداران احمد اسماعیل گفته است: «انتساب احمد بصری به امام زمان(عج) با شهادت‎های معتبر از مهم‏ترین افراد فامیل ایشان، تأیید گردیده است(عبدالرزاق دیراوی، دعوت سید احمد الحسن همان حق آشکار است، ص 8.). این در حالی است که احمد بصری، که خود را مهدی اول از فرزندان امام مهدی(عج) می‏پندارد، گفته است: «مهدی اول از فرزندان امام مهدی(عج) است و نسلش ناشناخته و مبهم است، زیرا فرزندان امام مهدی(عج) اصل و نسبشان نامعلوم است»( المتشابهات، ج4، ص37). بر این اساس، چگونه خویشاوندان وی، انتساب او به امام زمان(عج) را شناخته و تأیید کرده‎اند؟! همچنین، چگونه وی مدعی شده است که پیامبر اکرم(ص)، ائمه(ع)، اسم و نسب و ویژگی‎های او را بیان کرده‎اند؟! (جواب‎های روشن کننده از راه امواج، ج2، ص 22). 🔺 چگونگی شکل‌گیری جریان یمانی دروغین 🔹 این جریان با نام احمد الحسن الیمانی، وصی، فرزند و فرستاده امام زمان(عج) در اواخر دوران حاکمیت صدام و حزب بعث عراق، نمایان شد، پس از سقوط صدام و رژیم بعثی، با کمک باقیمانده‏های رژیم بعث، تشکیلات وسیعی را در مناطقی هم‏چون کربلا، ناصریه و بصره به راه انداخت. 🔹 اصل تفکر یمانی دروغین، توسط شیخ حیدر مشتت، از مریدان اولیه و جداشده از احمد بصری شکل گرفت که سابقه بیشتری در طلبگی نسبت به احمد اسماعیل داشت و احمد اسماعیل در حقیقت در نجف مهمان او بود. محمد علی نصر الدین می‏نویسد: بعضی از آن‎ها به من گفته‎اند که آن‏ها حدود هفت نفر بودند و بسیاری از اوقات کنار نهرهای اطراف نجف می‎رفتند و به عبادت و گوشه‎نشینی می‎پرداختند و فقط نان و سبزی می‏خوردند، تا این که در سال 1424 قمری حیدر مشتت و احمد اسماعیل، تصمیم گرفتند حرکت یمانی را که در احادیث بیان شده‌ است، آغاز نمایند. آن‎ها در ابتدا شخص یمانی را مبهم گذاشتند و حیدر مشتت مشخص نکرد که یمانی خودش است یا احمد اسماعیل. حیدر بیشتر از رفیق خود، فعال بود، به همین خاطر چند بار به قم مسافرت کرد تا اعراب و طلاب ساکن آن را تحت تأثیر قرار دهد. او چند سال قبل به همراه یاران خود اقدام به پخش اعلامیه‎هائی کرد که در آن ظهور یمانی بشارت داده شده بود و یک روز به همراه یاران خود از وسط شهر قم تظاهر کنان و در حالی که شعار می‎دادند و فریاد می‌کشیدند، به طرف مسجد جمکران حرکت کردند که توسط پلیس، دستگیر و به عراق فرستاده شدند (محمد علی نصر الدین، فعالیات صهیونیة وهابیة فی العراق، ص 17). 🔹 آقای علی کورانی می‏نویسد: «یکی از آن‎ها که حدوداً سی ساله بود و لباس روحانیت به تن داشت نزد من آمد و گفت: من حامل دو نامه یکی برای شما و دیگری برای رهبر ایران هستم؛ پرسیدم از جانب چه کسی؟ جواب داد از جانب امام زمان سلام الله علیه؛ گفتم: مطمئن هستی؟ گفت: بله، گفتم: معنای این حرف آن است که تو آن حضرت را ملاقات کرده‎ای و او به تو دو نامه داده و دستور داده است آن‏ها را به دو نفر برسانی، گفت: بله، گفتم: من حاضر نیستم نامه را از تو دریافت کنم مگر این که دلیل و نشانه‎ای بیاوری، و برای او توضیح دادم، یمانی که تو ادعا می‎کنی که او هستی، همان وزیر امام مهدی(ع) است و ابتدا حاکم یمن می‌باشد؛ برو حکومت یمن را به دست بگیر. 🔹 در خلال توضیح این مطلب، او سکوت نمود و من به نوشتن مشغول شدم. پس از مدتی سکوت، گفت: اگر در خواب ببینی قبول می‎کنی؟ گفتم: نه، حتی اگر بیست بار خواب ببینم؛ زیرا دین و مذهب ما بر دلایل قطعی بنا نهاده شده است، چگونه انتظار داری من دینم را بر اساس رؤیا پایه‌ریزی کنم؟ و بلند شد و رفت (علی کورانی.المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص 1119).