🔴از بیت‌اللات‌ها تا بیت‌اللّه جاهلیت، سایه‌ی سهمگین خود را بر جزیرة‌العرب گسترانده بود. مکه زیر سایه‌ی خناس بود و برای قریش، هُبَل اله‌الناس بود. مشرکین بتان زرین را خدای جهان‌آفرین پنداشته و گرد بیت‌اللات‌ها می‌گشتند. کعبه، مطاف ابراهیم خلیل‌الرحمن، اینک مرکز ثقل خداگریزی شده بود. مسجدالحرام اگرچه برای موحدان حنیف‌آیین حرمت داشت، اما غاصبان بیت‌الله، کاسبان سیم و زر بوده و حرم را به بت‌آرایی آلوده بودند. در آسمان سیاه و بی‌ستاره‌ی جاهلیت، اما محمد جوان چون قرص ماه می‌درخشید. مغناطیس محبت او دل‌های آهنین مکیان را برّاده‌وار ربوده و آوازه‌‌ی جوانمردی‌اش به گوش همه‌ی قبایل قریش رسیده بود. برای یتیم بزرگ شده‌ی قریش، صفت «امین» همان فضل بزرگی بود که اعداءالله به آن شهادت می‌دادند. قوه‌ی عاقله‌ی محمد امین وقتی غائله‌ی نصب حجرالاسود بر رکن حجری کعبه را به سرانگشت تدبیر حل نمود، محبتش در دل‌ سنگ همه‌ی طوایف مکه رسوخ کرد. قبل از نزول قرآن وجود نازنین زاده‌ی عام‌الفیل، «لایلاف قریش» بود ... جامه‌ی مزّمّل چون بر قامت محمد پیچیده شد، رسول‌الله (ص) از پیله‌ی حراء بیرون آمد. جبرئیل امین، پیک وحی، از ملکوت آسمان‌ها آمده بود تا محمد امین را «رحمة للعالمین» کند. «لااله الا اللّه» را که فریاد زد، نظام طبقاتی حاکم بر حجاز همچون کنگره‌های طاق کسری فرو ریخت. آنچه پیامبر خدا آورده بود، طغیان علیه دنیای جاهلیت بود. مرفهین خیلی زود قد علم کردند و مشرکین در مقابل او کوتاه نیامدند. آقابالاسران، ترازوی عدالت را در دستان او همچون شمشیر جهاد می‌دیدند و برده‌زادگان، رسالت اجتماعی‌اش را نفی اربابیت می‌دانستند. تا خارج از مناسبات قدرت بود، نزد مکیان امین بود و جاذبه داشت. داستان بعثت، اما ماجرای حکومت توحیدی را به دنبال داشت و گرگان بلدالامین آن را بر نمی‌تافتند. غزوه‌ها، همان جنگ فقر و غنا بودند که با اسم رمز «لااله الا اللّه»، بی‌طبقگی را در دل تاریخ فریاد می‌زدند. توحید حنفی تا رسیدن به توحید محمدی (ص) یک کم داشت که «لا اله الا» را به ابتدای «اللّه» اضافه کند. حکومت نبوی، ریشه‌ی استعلای زبردستان و استضعاف فرودستان را یکجا می‌زد تا نقشه‌راه جامعه‌ی توحیدی را برای امت پیامبر آخرالزمان تا روز قیامت ترسیم کند. دنیای اسلام در عصر حاضر برای رستگاری به بازنگری در حقیقت شهادتین نیاز دارد. ✍ https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648