💠 نهج البلاغه و مسئله عدالت
#بخش_دوم
🔺در بخش دیگری از بحث دیانی اظهار کرد: اینجا شاید منتقدین نقدی را درباره این خوانش داشته باشند؛ ما تجربههای تاریخی در اسلام و در قرنهای بعد از صدر اسلام داریم که شاید مردم اشتباه انتخاب کرده باشند و الزاما انتخاب مردم به معنای کشف صالح نیست، برای تمایز قائل شدن میان آنجا که انتخاب مردم کشف صالح است و جایی که انتخاب مردم کشف صالح نیست آیا می شود معیاری را در نظر گرفت؟ ممکن است اشکال صغروی و البته کبروی ایجاد شود. البته حق انتخاب محفوظ است و باید در مبادی انتخاب و اثرگذاری یک هادی گذاشته شود تا زمینه انتخاب بهترشان را فراهم کنیم نه اینکه ولایت را تبدیل به سلطان کنیم که این به لحاظ کبروی بود. بنابراین به لحاظ صغروی در تاریخ گذشته ما چه زمانی عامه مردم انتخاب کردهاند؟
قنبریان در پاسخ گفت: وقتی مردم عهد ایمانی می بندند. در دوره مدینه هرگز اکثرهم به لایعقلون توصیف نشدند و در آنجا به دلیل عهدی است که با پیامبر(ص) داشتند. بحث و دعوای من به لحاظ صغروی این است که در کجا عموم مردم دست به انتخاب زدند که بد شد؟ اینکه خلیفه ای بیاید و خلیفه دیگری را نصب کند آیا انتخاب مردم است؟
دیانی در ادامه به طرح این پرسش پرداخت که آیا آنچه که در سقیفه اتفاق افتاد حضور مردم نیست؟
قنبریان گفت: یک شورای شش نفره ویک نصب یک نفره که عموم مردم نیست. حضرت امیر (ع) عالی ترین سطح انعقاد امامت و خلافت را آن جایی می داند که عموم مردم بیایند. چه در جریان غدیر که عموم مردم حضور داشتند و چه در این جریان که اتفاقا هر دو در تاریخ ۱۸ ذی الحجه اتفاق افتاد. این همان فهم عدالت سیاسی است که مردم سر جای خودشان می نشینند. این نشستن ولایت الهی هم محقق می کند.
🔺در ادامه دیانی اظهار کرد: نسبت عدالت سیاسی با وضعیت مدرن سیاسی چگونه است؟ آیا در این عدالت سیاسی امکان رقابت و حزب و انتخابات رقابتی وجود دارد یا خیر؟
قنبریان گفت: ما می توانیم از نهجالبلاغه این را بفهمیم که جایی منع نشده است. وقتی که می گوییم بهترین راه کشف صالحین مردم هستند یکبار می توان آن را در انتخابات و یکبار در ساز و کارهای دیگر محقق کرد.
دیانی تصریح کرد: در حکومت های مدرن نوعا این قدر دارای رویکرد مثبت نیستند، یعنی اگر بخواهیم عنصر قدرت را از آنها خارج کنیم عملا چیزی باقی نمی ماند. در اینجا کمال گرایی باقی می ماند. آیا این نگاه از آن ایده آل و آرمان به رئال می رسد و آیا اصلا شدنی است؟ آیا در دوره امیرالمومنین اتفاق افتاده است؟
قنبریان افزود: بله! همه کارگزاران امیرالمومنین (ع) که مالک اشتر نبودند، جالب است که دعای کمیل خوانِ آن مذمت شده اما در زمانی که اشعث حکومت دستش بود مذمتی نداریم؛ اتفاقا هنر امیرالمومنین هنر سلیمان است. نَه اینکه اگر نماز شبخوان در جامعه درست کردیم الزاما یعنی حاکم خوب درست کرده ایم، برای مثال نامه پنجم به اشعث که تا زمانی که او عامل در آذربایجان است تخلفی ندارد. در قرآن می خوانیم که حضرت سلیمان شیاطین را به کار گرفت. این یعنی شیاطین پنهانی در یک شخص بوده اما در کارگزاری او بروز نکرده است. این واقعیت است.
در ادامه دیانی گفت: و در اینجا شخصی مثل کمیل سرزنش شد در حالی که به لحاظ تقوا و دین داری درجاتی داشت.
قنبریان در پاسخ گفت: امام (ع) در نامه به اشعث می نویسد: « حوزه فرمانرواييت طعمه تو نيست، بلكه امانتى است بر گردن تو، و از تو خواسته اند كه فرمانبردار كسى باشى كه فراتر از توست. تو را نرسد كه خود هر چه خواهى رعيت را فرمان دهى ...»، پس بازخواست های حضرت حدی و واقع گرایانه است. با نظارت و توبیخ و تشویق باید با کارگزار برخورد که حضرت نیز چنین کرد.
این پژوهشگر گفت: حال در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن آنچه که مطرح شد بحث می کنیم که اگر دولت ها و کارگزاران خوب انتخاب نشوند در عدالت اقتصادی هم دچار مشکل می شویم. حضرت امیر (ع) در دوره حکومتاش کیک اقتصادش هم کوچک شد.
☑️
@m_ghanbarian