📚درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه چهارم حجت الاسلام محسن قنبریان ✔️فراز دوم نامه (ثم اعلم یا مالک...فیما احبت او کرهت)/ آراء عمومی! ▫️یادآوری جلسه قبل! • در آیین حکمرانی به یک قاعده پسینی برای عدل و جور حکومتها و دولتها رسیدیم: "قضاوت جمع بندی شده افکار عمومی مردم نشان دهنده واقعیت است"! • امام خمینی همین افکار عمومی را "قانون" برای نامشروع بودن پهلوی و قانونی بودن اقدام خود گرفت(ر.ک: صحیفه امام ج۵ص۵۲۳) • پیرامون این قاعده(انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده) یک اشکال و یک سؤال باقی ماند! ▫️ اشکال! ⚠️ آیا قضاوت افکار عمومی شامیان و توابعشان در چند دهه درباره امیرالمومنین(ع) هم العیاذبالله واقعیت است؟! یا قاعده نقض شده و در واقع بیانی برای شهر و مورد خاص است نه قاعده همه گیر؟! • بطور کلی تر در روایات شیعی از مذمت شهرها و اهل آنها متعدد داریم(مثل موثقه ابابصیر درباره اهل مکه و اهل مدینه/ موثقه ابوبکر حضرمی درباره اهل شام و...) بر این اساس باید نقض مکرر قاعده را داشته باشیم! که دیگر قاعده نخواهد بود! ▫️جواب اشکال! 1⃣ وقتی می گوییم مردم سخنگوی خداوند در عدل و جور حاکمان هستند، بدین معنا نیست که همه شهرها و جوامع در همه زمانها مثل هم اند! • جهان اجتماعی هر مردمی، برآیند "ادراکات عمومی" و "امیال عمومی" آنهاست. سویِ ادراکات مردمی و به اشتراک گذاشتن دریافت هایشان می تواند متفاوت از جامعه دیگری باشد؛ منفی بینی یا مثبت بینی یک جامعه میتواند ضریب متفاوت داشته باشد. در گام بعد، "آستانه تحریک و میل عمومی" جوامع هم مثل هم نیست. جامعه ای ممکن است درباره مساله ای زود واکنش نشان دهد و جامعه ای نه! - مثلا ملتی می تواند ذلت پذیرتر و ملتی عزیز تر باشد. ملتی که آمریکا، حاکم مستبدش را بردارد با ملتی که خودش چنین کند متفاوت است. - ملتها در اینباره رشد و نقصان می یابند و معلمان و مصلحان اثر می کنند. الان اعتراض به تبعیض در ایران از سالهای انقلاب بیشتر است؛ چون در تعالیم امام خمینی رشد کرده است. - تحقیقات توماس موریاریتی برای تعیین "میزان مقاومت جرات مندانه" در جامعه آمریکا مثالی دیگر از تفاوت جوامع است. او نتیجه گرفت: "ما ملتی از قربانیان مشتاقیم"! • در روایات هم به این حقیقت تصریح هست. اهل سنت در صحاح خود از ابوهریره و شیعیان از امام صادق(ع) این حدیث رسول الله را آورده اند که: "الناس معادنُ کمعادنِ الذهب و الفضه..."(الکافی ج۸ص۱۷۷) مردم، معادنی هستند مثل معادن طلا و نقره! یعنی استعداد ها و خصائص و هم خوی های اکتسابی متفاوتی دارند. این موجب میشود نظام های ارزشی متفاوتی بپذیرند و درجه بندی ارزش شوند، بعضی مذموم و بعضی ممدوح شوند. مذمت اهل مکه و مدینه از این قبیل است. ⬅️ اما این تفاضل ها موجب نمی شود قضاوت نهایی شان درباره عدل و جور حاکمانشان غلط باشد. در این درک فطری (عدالت و ظلم) همه مشترکند. - اگر غیر از این باشد احتجاج با جوامع و اهالی دیگر ممتنع میشود!(دقت کنید) 2⃣ این قضاوت مردم باید "مشافهتاً" و به گونه "تطابق آراء عقلاء" باشد، تا موضوع این قاعده شود. • ۲-۱- فرمود: "اَنَّ الناسَ یَنظُرونَ مِن اُمورک" ~ "یقولون فیک"؛ یعنی نظاره مردم ،قضاوت نزدیک و مباشرشان درباره حاکم خودشان،(نه الزاما درباره دشمنشان یا آنکس که دشمن پنداشته اند) مطابق با واقع است. ⬅️ قضاوت شامیان درباره امیرالمومنین(ع) چنین نبود! • ۲.۲- عرض شد "حسن عدل" و "قبح ظلم" از آراء محموده است و "تطابق آراء عقلا" (از حیث عقلاء نه بخاطر ایمان و کفرشان) دارد. جمع بندی نظر مردم و رعایا نه باید با واسطه کانون شایعه و توطئه ای باشد. هریک در مواجهه خود به عدل یا ظلم حاکم حکم کرده باشد. - از باب تشبیه چیزی مثل آنچه در تواتر مطرح است اینجا هم هست. تبانی بر کذب و همه تحت تاثیر یک توطئه یا کانون شایعه نباشند. ⬅️ هزاران صفحه تاریخ موجود است که ذهنیت عمومی را امویان با جعل حدیث، زر و زور، تحریف و توطئه، علیه امیرالمومنین تغییر دادند. علیِ نادیده را برای شامیان، بی نماز هم کردند! ⬅️ پس در اینگونه موارد که مثال نقض قاعده شمرده شده، اصلا موضوع قاعده موجود نشده است. قضاوت، نزدیک مردم درباره حاکم خودشان آنهم بدون تبانی و توطئه نبوده است. یا در تفاوت و تفاضل نظام ارزشی اهالی شهرها مختلف است که ذیل اصل الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه است نه نقض قضاوت جمع بندی شان از بدیهیات نظام ارزشی(حُسن عدل و قبح ظلم)! ☑️ @m_ghanbarian