آیت‌الله ملک زاده
✅ #نکته_اصولی ⏮ #خطابات_قانونیه 🔶 نکته دیگر اینکه، این نظریه می‎تواند بسیار راهگشا باشد. یعنی موار
⏮ بررسی توجه خطاب به عاصیان و کفّار 🔶 اشکال دیگری که صاحب نظریۀ خطابات قانونیه مطرح فرمودند، در باب توجه خطاب به عُصاة و کَفرة بود که در صورت پذیرش نظریۀ رقیب، «انفکاک الانبعاث عن البعث» لازم می‎آید، ایشان فرمود: «هذا، مضافا إلى أنّ الإرادة التشريعيّة ليست إرادة إتيان المكلّف و انبعاثه نحو العمل، و إلاّ يلزم في الإرادة الإلهيّة عدم انفكاكها عنه و عدم إمكان العصيان» (مناهج الوصول، ج ۲، ص ۲۷.) 🔶 در پاسخ می‎گوییم با پذیرش اینکه خطاب منحل شود و کأنّ به نحو قضیۀ شخصیه متوجه به عاصی و کافر شود، باز هم محذور مذکور پیش نخواهد آمد. زیرا رابطه تضایف میان بعث و انبعاث و عدم انفکاک بعث فعلی از انبعاث در تکوینیات جاری است و در ساحت تکوین، چون میان اراده و مراد فاصله‎ای نیست «إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون‏» تمام است. اما در «بعث امکانی» که در تشریعات جاری است، انفکاک انبعاث از بعث ممکن است. زیرا ارادۀ مکلف، بین بعث و انبعاث قرار می‌گیرد و تخلل ایجاد می‌کند. 🔶 لقائل ان یقول: «انّ الداعی مقدّمٌ تصوّراً و مؤخّرٌ وجوداً» پس اگر داعی از بعث، انبعاث باشد، بدون تصور آن و در حالی که می‌دانیم قطعا انبعاثی صورت نمی‌گیرد، اساسا بعث ممکن نیست. 🔶 در پاسخ می‎گوییم: اولاً، ما میان اینکه باعث و آمر، شارع مقدس باشد یا آمر عرفی، تفاوت قائل می‎شویم. ممکن است در آمر عرفی این انگیزه ایجاد نشود که در حالی که می‌داند انبعاثی در کار نیست، بعث کند ولی در خداوند اینگونه نباشد. ثانیاً، در اینجا، انبعاث ارادی و اختیاریِ مخاطب لحاظ شده است، یعنی از ابتدا بعثی صورت پذیرفته که امکان تخلف مخاطب وجود دارد. ثالثاً، پیش‎تر با ذکر ادله و آیات نشان دادیم که در اینجا تنها داعی، انبعاث و انزجار نیست. بلکه غرض دیگری نیز وجود دارد که «اتمام الحجة» و «اقامة البیّنة» می‎باشد که باید، این دو غرض را،به صورت طولی در نظر گرفت، نه عرضی؛ یعنی انشاء حکم به داعیِ جعلِ «داعی امکانی» صورت می‌گیرد، نه ایجاد «داعی فعلی» که در کافر و عاصی وجود ندارد. 🔶 مشهور در تحلیل جعل احکام تکلیفیه، مخصوصاً الزامیات یعنی وجوب و حرمت را، می‌گویند «التکلیف عبارةٌ عن انشاء حکم بداعی جعل الداعی الامکان». یعنی یعنی انگیزه‎اش این است که یک انگیزه امکانی در او ایجاد کند و به حد الجاء، اجبار و اضطرار نرسد و کما کان مختار باشد که «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» ؛ پس اساسا تکلیف یعنی انشاء حکم به داعی جعل داعی امکانی؛ لذا میان مطیع و عاصی مشترک خواهد بود چرا که در هر دو می‌تواند، داعی امکانی وجود داشته باشد. بله، داعی فعلی در عاصی نیست. حال می‎گوییم شارع مقدس، تکلیفی که به داعی جعل داعی امکانی انشاء کرده، به غرض اتمام حجت و اقامه بینه بوده است و در واقع اتمام حجت و اقامه بینه، علةُ العلة به شمار می‎رود. 🔶 به بیانی دیگر، سوال می‎شود چرا تکلیف جعل شده؟ پاسخ داده می‎شود، به این انگیزه که داعی امکانی در مخاطب ایجاد شود. دوباره سوال می‎شود چرا به دنبال این بودید که داعی امکانی در مخاطب ایجاد شود؟ پاسخ داده می‌شود به غرض اینکه اتمام حجت و اقامه بینه شود. با این بیان و لحاظِ طولیت، اتمام حجت و اقامه بینه، غرض نهایی است که در مورد مطیع و عاصی و کافر تصور دارد. لذا اساسا محتاج این نیستیم که برای فرار از این محاذیر، به نظریه خطابات قانونیه متمسک شویم. 👤 آیت الله ملک زاده 💥 برگرفته از دورۀ سوم درس خارج اصول 🗓 زمان: ۳ دی ۱۴۰۲ 🕌 مکان: مدرسۀ آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳. http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9