M. A.: 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ♨️ در دام 1⃣ هر کس اندک آشنایی با داشته باشد، به‌روشنی دو ویژگی را در آن می یابد: یکی «خدامحوری» و دیگری قرابت با «معارف وحیانی» است. نگاهی تاریخی به سیر فلسفه اسلامی نشان دهنده آن است که تلاش فکری فیلسوفان الهی در طول عمر درازمدت فلسفه آن بوده است که در عین پای‌بندی به فلسفه‌ورزی به آموزه های وحیانی قرآن و روایات معصومان نزدیک تر شوند. در واقع، برخلاف نگاه فلسفه ستیزان، آموزه های فلسفی فیلسوفان اسلامی که با تمسک به روش تفکر منطقی فراچنگ آمده اند، نه‌تنها به آموزه‌های وحیانی نزدیک شده‌اند، بلکه حتی به فهم متون دینی نیز کمک رسانده اند. افزون بر این که تفاوت معرفت فلسفی به معارف دینی با معرفت غیرفلسفی دقیقاً مثل تفاوت فهم عوام از فقه با فهم یک مجتهد از احکام فقهی است؛ یعنی همان تمایز میان معرفت اجتهادی با تقلید. به‌رغم کام‌یابی فیلسوفان شیعه، دانش فلسفه به ویژه ، همواره از درون فرهنگ و سنت اسلامی و بیرون آن در معرض بدگمانی بوده است. اندیشمندان فلسفه‌ستیز شریعت محور، آموزه های فلسفی را به مخالفت با متون دینی متهم کرده، یا دست کم آنها را با وجود متون دینی غیرلازم دانسته اند، عرفان مشربانی که دل در گرو شهود حضرت دوست داشته اند، پای استدلال ایشان را چوبین و بی تمکین خوانده اند، تجربی مسلکان حس اندیش، به کلی تفکر فلسفی را زیر سؤال برده اند و در نهایت، متفلسفانی که دل در گرو مکاتب فلسفی غرب داشته، با ذهنیت غرب گرای خویش فلسفه اسلامی را به جهت عنایت به الهیات به معنای خاص و تبیین آموزه های الهیاتی اسلام متهم به جزم اندیشی و کلام‌گرایی نموده اند. 🍀🍀🍀 قصد آن دارم اگر توفیق الهی یار شود، نکاتی درباره هر یک از جریانهای یادشده ارائه کنم تا عیار نقدهای هر یک بر فلسفه اسلامی روشن شود. این بحث را با بررسی ادعاهای نص گرایان شروع خواهم کرد. ⭐️⭐️⭐️ نص‌گرایی روی‌کردی در معرفت‌شناسی دینی است که یگانه منبع دست‌یابی به معارف دینی را متون دینی (کتاب و سنت) می‌داند. این روی‌کرد به معرفت دینی طیف گسترده‌ای از افراد و گروه‌ها را دربرمی‌گیرد که ویژگی مشترک ایشان بی‌اعتنایی به عقل و ناکارآمد انگاشتن آن در دست‌یابی به معارف دینی از جمله خداشناسی است. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 👉 🆔 @MAbdullahi