💐 بسم الله الرحمن الرحیم 💐
🔰
#مجتهد_شبستری و
#انکار_نزول_دین_از_سوی_خداوند (7)
⭐️ نقد دیدگاه شبستری در انکار نزول دین وحیانی (2)
دلایل و شواهد نزول دین از سوی خداوند متعال
مدعای شبستری مبنی بر عدم نزول دین از سوی خداوند را از دو منظر عقل و قرآن میتوان بررسی کرد. اندیشمندان اسلامی بهاستناد ادله عقلی اثبات میکنند که خداوند بر اساس صفات کمالی خود حتماً مسیر سعادت بشری را در قالب دین بر انسانها نازل فرموده است. متکلمان، فلاسفه و عرفا در بحث «نبوت عامه» و «وحی» استدلالهای فراوانی ارائه کردهاند که محتوای آنها لزوم ارسال دین و بعثت انبیاءست. متکلمان با استناد به قاعده لطف، فیلسوفان از راه تبیین نیاز جامعه انسانی به قوانین اجتماعی جهت اداره جامعه و عرفا با تبیین ضرورت وجود انسان کامل برای هدایت سالکان الی الله در مراتب عرفانی بر ضرورت وحی استدلال میکنند. اما شاید بتوان گفت متقنترین دلیل برای ضرورت نزول دین از جانب خداوند، کمبود ذاتی انسان در معرفت سعادت حقیقی و راه آن است که برخی از متکلمان و فیلسوفان آن را تبیین کردهاند. با توجه به تمرکز جناب شبستری بر آیات قرآن، مدعای نفی نزول دین از سوی خداوند را بر پایه قرآن بررسی خواهیم کرد.
آیاتی چند از قرآن کریم دلالت دارند که خداوند باید در راهنمایی انسانها به سعادت حقیقی دخالت کند، و در غیر این صورت، انسانها در عدم راهیابی به کمال و سعادت واقعی معذور خواهند بود. از سوی دیگر، آیات فراوانی نیز دلالت دارند که امر هدایت انسانها توسط خداوند صورت گرفته است. بدین ترتیب برخلاف مدعای آقای شبستری، بر اساس قرآن کریم، الف) خداوند باید با فرستادن دین انسانها را هدایت کند، و ب) خداوند این کار را انجام داده و ادیانی را به واسطه پیامبران فرو فرستاده است.
دسته نخست: آیات دال بر ضرورت ارسال پیامبران
بر اساس پارهای از آیات قرآن کریم، خداوند نهتنها پیامآورانی را به جانب مردم گسیل داشته است، بلکه چنین اقدامی از سوی حق تعالی ضروری است و خداوند باید پیامبران خود را به سوی مردم برانگیزد تا با بشارت و بیم حجت را بر ایشان تمام کنند. در واقع این دسته از آیات، اشاره به همان استدلال عقلی مبنی بر ضرورت راهنمایی انسانها توسط خداوند متعال دارند.
الف) «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنذِرينَ لِئَلايَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً». (نساء، 165)
بنا بر این آیه خداوند پیامبران خود را به سوی انسانها فرستاده است تا بشارت و انذار دهند، در نتیجه مردم پس از این ارسال، دلیلی بر خداوند نداشته باشند. مقصود آن است که پیامبران با انجام مأموریت الهی خود که رساندن پیام الهی به مردمان است، حجت را بر مردم تمام میکنند؛ یعنی وقتی راه هدایت به مردم عرضه شد، چنان که کسی در این مسیر قرار نگرفت و سرانجام گرفتار عذاب ابدی شد، ناشی از انتخاب و کنشهای نادرست خودش بوده است. در حالی که اگر خداوند مسیر هدایت را به مردم نشان نمیداد، مردم در ناتوانی از دستیابی به سعادت مقصر نبودند؛ چرا که علت عدم سعادتشان این است که مسیر رسیدن به مقصد را نمیدانستند و خداوند آگاهی از این مسیر را در اختیار ایشان نگذاشته بود.
ب) «وَ لَو أَنَّا أَهْلَكناهُم بِعَذابٍ مِن قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَولا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى (طه، 134)
«مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهتَدي لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبعَثَ رَسُولاً» (اسراء، 15)
طبق برخی آیات قرآن کریم مثل دو آیه بالا، خداوند تنها در صورتی مردمان را عذاب میکند که فرستادگان خود را به سوی ایشان فرستاده باشد. بنابراین، عذاب الهی منوط به ارسال فرستادگان الهی است تا با ارائه مسیر سعادت حجت را بر مردمان تمام کنند. اگر خداوند پیامبران خویش را برای هدایت مردم به راه سعادت و بیراهه شقاوت به میان مردم نمیفرستاد، مردم بر خداوند متعال حجت داشتند که چرا بدون آن که آنها را هدایت کند، از آنها توقع یافتن راه درست و پیمودن آن را دارد. پس حال که راه را نشان نداده است، نباید مردم را به علت نپیمودن این راه مجازات کند. پس به حکم عقل خداوند باید مردم را بهوسیله پیامهایی که توسط پیامبران ارسال میکند، راهنمایی بفرماید.
ادامه دارد...
__________________________ ✍️ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔
@MAbdullahi