ای همیشه شبیه مادر من کوه ایمان،عقیله خواهر من جاری کوثر است چشمانت عصمتی دیگر است چشمانت قلب تو تا همیشه با من هست نظرت مثل صبح روشن هست ای که چشمت دوباره بارانی ست کربلا ایستگاه پایانی ست خسته ی راه آمدی خواهر دیگر اینجاست منزل آخر لشکر چشم ها کنار روید خواهرم خواهشأ پیاده شوید خاطرت جمع محرمان هستند سایه ات را نگاه بان هستند آب هم در دلت تکان نخورد پرده ی محملت تکان نخورد یک بیابان اسیر پیش شماست باد هم سربه زیر پیش شماست اینکه دارد رکاب می گیرد... از نگاهت ثواب می گیرد... آسمان بلند احساس است روشنی دل تو عباس است چادرت را غبار ننشیند سایه ات را کسی نمی بیند استوار همیشگی زینب ذولفقار همیشگی زینب ای پناه کبوتران حرم ملجأ آه دختران حرم خاک این دشت را مزین کن کربلا را حریم ایمن کن مریم خانواده ی زهرا انتخاب قیام عاشورا عشق بی تو چه بی بها بشود کربلا با تو کربلا بشود با جدایی بساز از این لحظه کربلا را بساز از این لحظه فکر روز دهم کن از حالا فکر گودال و عصر عاشورا تو مرا بی سپاه میبینی خیمه را بی پناه میبینی سنگ هایی که پرتوان هستند نیزه هایی که خون چکان هستند عشق خود را غریب میبینی آه شیب الخضیب میبینی باورت می شود حسینت را نیزه ها میبرند از اینجا از جسارت تو خسته خواهی شد بعد من دست بسته خواهی شد