#ز_زینیوند
(مامان
#معصومه ۴.۵ ساله)
دخترم بچه سختی بود.
خواب خوبی نداشت و به خاطر کولیک تا سه ماهگی شب بیدار بود.🙄
روزها هم خیلی کوتاه میخوابید.
نکته دردناک قضیه این بود من تا قبل از مادر شدنم هیچ شناختی از دنیای مادری نداشتم و بچه از نظر من یه عروسک همیشه خندان و بامزه و سرگرمکننده بود.
اما حالا داشتم با روی دیگه بچهها آشنا میشدم.🤧
خدا رو شکر از سه ماهگی به بعد خواب دخترم کم و بیش درست شد .
اما افسردگی بعد از زایمان تا شش ماهگیاش که یه سفر ده روزه به قم و شمال و مشهد داشتیم با من بود و بعد دست از سرم برداشت.
ولی استرسهای بارداری و پس از زایمانم روی معصومه اثر گذاشته بود و بچه بیقراری بود.😵
خیلی دوست داشتم فاصله سنی بین بچه اول و دومم کم باشه اما معصومه بچهای بود که شدت هیجاناتش زیاد بود، با بقیه سازگاری پایینی داشت و به راحتی نمیتونست با بقیه بچهها تعامل داشته باشه.
خودمم از نظر روحی آمادگیش رو نداشتم و روحم خیلی خسته بود.😢
همون روزها در ایام محرم برای خانمهای محل، جلسه میذاشتم و قبل از روضهها، مباحث اخلاقی و روانشناسی میگفتم.
یه مدت بعد برای دختر بچههای محل تو خونه کلاس میذاشتم و مباحث دینی رو در حد سنشون براشون میگفتم.
حتی شب عید فطر براشون جشن بندگی گرفتم.
کمکم امید به زندگیم داشت برمیگشت.😉
تو اون مدت به صورت غیر حضوری بعضی درسهای جامعهالزهرا رو میگذروندم و دلخوشیم این بود که بعد از یکی دو ترم بهم انتقالی میدن به حوزه شیراز و دوباره بیرون از خونه به علایقم میرسم.
اما بعد از مدتی گفتن چون رشته شما نامرتبط بوده انتقالی ممکن نیست.😬
هنوز از حال و احوال بعد از زایمان در نیومده بودم. این مساله دوباره حالم رو بد کرد.
به هر بهونهای میزدم زیر گریه.😭
انگار هیچ انگیزه و آرزویی برام نمونده بود.
حوزه نمیتونستم برم.
نمیتونستم کار کنم. (تو شیراز مرکز مشاوره تک جنسیتی نبود.)
همسرم میدید که چقدر ناراحتم اما دستش بسته بود.
تا اینکه بالاخره سرمایهای که چندین سال توی یه کاری خوابونده بودیم تبدیل به پول شد و برای کارهای اداریش همسرم باید سفری به قم میکرد.
چون حال منو دید گفت: با هم بریم.
دقیقا تو همون زمان مشغول تعمیر خونه شیراز بودیم.
یه روز قبل از سفر گچکار اومد و خونه رو تحویل گرفت و ما فرداش رفتیم سفر😂
بعد از چند سال بالاخره خونهام داشت اونی که دلم میخواست، میشد.
یکی دو روزی قم بودیم که یه روز همسرم گفت: میخوای بیایم قم زندگی کنیم؟
با ذوق گفتم: نیکی و پرسش؟!😊
#قسمت_چهارم
#تجربه_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif