با حاج خانم سالخورده ای که بزور باماشین امد پای صندوق، رأی دادیم و ازمسجد بیرون آمدیم... گفتم: حاجی شما حاج خانم برسون من پیاده میام. هوا هم خیلی سرد بود... ولی تحمل سرما بخاطر اینکه ماشین مون مسافرانی رو حمل و نقل کنه که آینده کشور رو با رأی شون میسازن می ارزه... من پیاده میتونستم برم... توی همین فکرها بودم که دیدم دوباره ماشین پر از مسافر شده👌☺️ خیلی خوشحالتر شدم. ماشین حاج حسین ما، شد آژانس آینده سازان 🤲👏🇮🇷 خدارو شکر که با حاج آقا حاج حسين جانباز خوش اخلاق، امروز تونستیم قدمی دراین راه خدا پسندانه برداریم. @madaranemeidan