﷽ هنوز صوت را راه‌اندازی نکرده بودیم، ولی انگار حضور تعدادی خانوم محجبه در پارک، آن هم در محلی که سر در آن نوشته شده بود (موکب مادران غزه) برای اطرافیان جالب به نظر آمده بود. هنوز وسایل موکب کامل چیده نشده بود که دو تا دختر خانوم تقریبا ۷-۸ ساله جلو آمدند و گفتند:« خانوم ببخشید، شما افطاری میدین؟ چون مامانای ما روزه هستن و گفتن اگه افطار میدین،بمونیم.🙂» فوری گفتم:« بله عزیزم...افطار در خدمتتون هستیم. حتما تشریف داشته باشید.» و بعد دخترها به سمت حصیری که جهت غرفه کودک روی زمین پهن کرده بودیم راهنمایی‌ شدند تا نقاشی بکشند. من که قبل از آمدن دخترها و پرسش سوال‌ آنها را تحت نظر داشتم😎، دیدم که مادرانشان روی نیمکت نزدیک موکب نشستند... فرصت را مناسب دیدم و با برگه‌ی چالش رفتم سراغشان و بعد از حال و احوال پرسی، مشغول پرسش سوال شدم...⁉️ - فکر می‌کنید این کودک داره به چه چیزی نگاه میکنه؟🎤 + آسمون 🙄 - شما بچه‌ها رو دوست دارید؟ یا مثلا نوزاد؟🤗 اشاره ای به تعداد بچه هایشان کردند و با خنده گفتند: + از تعدادشون مشخصه دیگه...😁 🔘 بعد رفتم سراغ تصویر کامل... بعد از دیدن تصویر کامل، لحظه‌ای چهره هایشان مبهوت ماند و با هم گفتند: آخی...🥺 طفلی ها...😥 کمی درمورد حال و روز مردم غزه حرف زدیم و از آنها خواستم که دعا کنند تا هرچه زودتر آزادی فلسطین و نابودی رژیم صهیونسیتی را ببینیم...🤲🏻✨ : حسی که به مردم فلسطین داریم، ربطی به ظاهر و عقاید ندارد. هر انسان آزاده ای از دیدن رنج همنوع خود عمیقاً ناراحت می‌شود ❤️‍🩹 @madaranemeidan