◾️ یاری امام حسین(ع) و شهادت وهب و ام وهب وهب بن عبداللَّه بن جناب کلبی به میدان آمد. مادرش که با او بود گفت: «فرزندم برخیز و پسر دختر پیامبر را یاری کن.» گفت: «چنین خواهم کرد ای مادر!» او به نبرد آمد و می‌گفت: «اگر مرا نمی‌شناسید ابن کلبی هستم که اکنون با من و مبارزه‌ام آشنا خواهید شد و حمله‌ام را خواهید دید. انتقام خود و دوستانم را خواهم گرفت و اندوه را از امروز که با غم و اندوه همراه شده برطرف می‌کنم. ضربات من در نبرد، شوخی بردار نیست.» وهب حمله کرد و گروهی را از پای در آورد. آن‌گاه نزد مادر و همسرش برگشت و به مادر گفت: «از من خشنود شدی؟» مادر گفت: «راضی نمی‌شوم تا در برابر فرزند دختر پیامبر کشته شوی!» همسرش گفت: «تو را به خدا مرا به اندوه و مصیبت خودت گرفتار نکن.» مادر گفت: «به سخنش گوش نده و در حضور نوه رسول اللَّه نبرد کن تا فردای قیامت شفیع تو باشد.» وهب به میدان رفت و می‌خواند: «ای مادر! من چون بنده مؤمنی ضمانت می‌کنم که با شمشیر و نیزه بر اینان بزنم تا طعم تلخ جنگ را بچشند. من مردی قوی و استوارم و در موقع سختی و بلا، سست نیستم. خدای دانا مرا کافی است چه این که به بزرگان عرب نسب می برم.» او پیوسته جنگید تا دستش بریده شد ولی توجهی نکرد و جنگید تا دست چپش هم قطع شد. مادر به سراغش آمد و خون از صورتش پاک می‌کرد که شمر متوجه این زن شد و غلامش را فرستاد و با عمودی بر سر او کوفت و سرش را شکست که منجر به قتلش شد. او نخستین زن شهید در نبرد حسینی بود. 📚منبع مقتل الحسین، خوارزمی، جزءالثانی، ص ۱۴۸ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: B2n.ir/e35002