⚫️ گران آمدن شهادت حبیب بن مظاهر بر امام حسین(ع)
حضرت امام حسین(ع) بعد از شهادت حبیب فرمود:
«عندالله احتسب نفسی و حماه اصحابی.»(۱) و فرمود:«لله درک یا حبیب لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیله واحده.»
یعنی «خدای تو را رحمت کند ای حبیب که مرد فاضلی بودی و در شبی ختم قرآن میکردی.»
📚منبع
کبریت احمر، اهمیت زکات، محمدباقر بیرجندی، ص ۶۱۷
(۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۲۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e35002
▪️غیرت یاران امام حسین(ع) نسبت به خاندان سیدالشهداء(ع)
زنان از خیمه بیرون آمدند و بانگ برآوردند: «یا معشر المسلمین و یا عصبة المومنین.»
«دفع دهید این منافقین را از زنان رسول خدا و از امام خود، به درستی که با ما خواهید بود در جوار جد ما.»
چون اصحاب این را شنیدند به گریه درآمدند و گفتند:
«نفوسنا دون انفسکم و دماونا دون دمائکم و ارواحنا لکم الفدا و الله لا یصل الیکم احد بمکروه و فینا الحیاه و قد وهبنا للسیوف نفوسنا.»(۱)
«جانهای ما و خونهای ما تقدیم جان و خون شماست و ارواح ما فدای شماست و احدی نمیتواند آزاری به شما برساند، مادامیکه ما زندهایم. ما برای شما جانهای خود را هدیه به شمشیرها کردهایم.»
📚منبع
کبریت احمر، اهمیت زکات، محمدباقر بیرجندی، ص ۶۱۸
(۱) ذریعةالنجاه، محمدعلی لسانی فشارکی، ص ۱۸۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a87230
📣 دفاع شجاعانه اصحاب امام حسین(ع) از خیمهها
شمر- لعنة الله- بر مسیره اصحاب-رضوان الله علیهم- حمله افکند. اصحاب بر هر طرف که میتاختند با آن قلت، اصحاب عمر را پراکنده میکردند.(۱)
و عمر سعد پیادگان را فرستاد که خیمهها را قطع کند و اصحاب آن حضرت سه نفر و چهار نفر در میان طنابهای خیام گردون احتشام به دفع آن ملاعین میپرداختند و شمر شریر(لع) فریاد کرد که: آتش بیاورید تا خیمهها را با اهل آن بسوزانیم.
حسین(ع) فرمود: «انت تحرق بیتی علی اهلی؟ احرقک الله بالنار؟!»
حمید بن مسلم به شمر گفت: امیر شما به این راضی نیست. زهیر بن قین با ده نفر بر او حمله کردند و آن شقی و اصحاب او را از خیام دور کرد و وقت نماز رسید.(۲)
📚منبع
کبریت احمر، اهمیت زکات، محمدباقر بیرجندی، ص ۶۲۰
(۱) مقتل الحسین،ابومخنف، چاپ جزائری، ص ۲۵۶-۲۵۸
(۲) همان، ۲۶۴-۲۶۲
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a87230
◼️ دفن بدن جون در كربلا
جون كسى بود كه اميرالمؤمنين عليهالسّلام او را به ۱۵۰ دينار خريد و به ابوذر بخشيد. هنگامىكه ابوذر را به ربذه تبعيد كردند، اين غلام براى كمك به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدينه مراجعت كرد و در خدمت اميرالمؤمنين عليهالسّلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبى عليهالسّلام و سپس به خدمت امام حسين عليهالسّلام رسيد و همراه آن حضرت از مدينه به مكه و از مكه به كربلا آمد.(۱)
هنگامىكه جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت، او خدمت امام حسين عليهالسّلام آمد و براى ميدان رفتن و دفاع از حريم ولايت و امامت اجازه خواست.
ثُمَّ بَرَزَ جَوْنٌ مَوْلى اءَبى ذَرٍّ، وَكانَ عَبْدا اءَسْودَ.
فَقالَ لَهُ الْحُسَيْنُ عليهالسّلام:
«اءَنْتَ فى إِذْنٍ مِنّى، فَإِنَّما تَبَعْتَنا طَلَبا لِلْعافيَةِ، فَلا تَبْتَلْ بِطَريقِنا.»
فَقالَ: «يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اءَنَا فِى الرَّخاءِ اءَلْحَسُ قِصاعَكُمْ وَفِى الشِّدَّةِ اءَخْذُلُكُمْ.
وَاللّهِ إِنَّ ريحى لَمُنَتْنٌ وَإِنَّ حَسَبى لَلَئيمٌ وَلَوْنى لاََسْوَدُ، فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ، فَيَطيبَ ريحى وَيَشْرُفَ حَسَبى وَيَبيضّ وَجْهى، لا وَاللّهِ لا اءُفارِقُكُمْ حَتّى يَخْتَلِطَ هذَا الدَّمُ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِكُمْ. ثُمَّ قاتَلَ حَتّى قُتِلَ، رَضْوانُ اللّهِ عَلَيْهِ.»
جون كه غلامى سياه بود شرفياب حضور سيّدالشهدا گرديد و اذن جهاد طلبيد. آن حضرت فرمود:
«به هر جا كه خواهى برو؛ زيرا تو با ما آمدهاى براى طلب عافيت، چون قدم در ميدان جنگ نهادى حالا در راه ما خود را در آتش بلا ميفكن.»
(جون) عرض نمود: «يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ! من در زمان خوشى و هنگام آسايش، كاسهليس خوان نعمتت بودم، اكنون كه هنگام سختى و دشوارى است چگونه توانم شما را تنها گذاشته و بروم؟! به خدا سوگند كه رايحه من بد و حَسَبم پست و رنگم سياه است، اينكه بر من منّت گذار تا من نيز اهل بهشت شوم و رايحهام نيكو و جسمم شريف و روى من هم سفيد گردد. به خدا كه هرگز از خدمت شما جدا نشوم تا آنكه اين خون سياه خود را با خونهاى شما مخلوط نسازم.»
سپس همچون نهنگ، خود را به درياى لشكر زد و جنگ نمايان نمود كه تا به امتياز خاص شهادت ممتاز و مرغ روحش به ذُرْوه اَعْلى پرواز نمود.(٢)
از بركت دعاى حضرت روى غلام مانند ماهِ تمام، درخشيدن گرفت و بوى عطر از وى به مشام رسيد. چنانكه وقتى بدن او را بعد از ده روز پيدا كردند صورتش منّور و بويش معطر بود. (٣)
📚منبع
(١) منتخب التواريخ، مبارک مروزی، صفحه ۳۱۱
(٢) سوگنامه كربلا، محمدطاهر دزفولی، ترجمه لهوف سید ابن طاووس
(٣) وسيلةالدارين فى انصار الحسين عليهالسّلام، موسوی زنجانی، ص١١٥
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a87230
▪️ احتجاج بریر بن خضیر از اصحاب امام حسین(ع)
در بسیاری از کتب مقتل روایت است که: آن حضرت چون عزم لشکر شقاوت اثر را بر ریختن خون شریفش مشاهده فرمود و از آن سمت شدت تشنگی اطفال و اهل حرم را دید، اول بریر بن خضیر همدانی را که از بزرگان عباد و زهاد و قاریان قرآن بود برای اتمام حجت به آن قوم فرستاد.(۱) و در کامل التواریخ، زهیر بن القین را گفتهاست.
پس بریر در قبال آن قوم ایستاد و فرمود: «ای اهل کوفه! خداوند مبعوث فرمود پیغمبر خود را به حق، برای آنکه بندگان را امر و نهی فرماید و به سوی او دعوت نماید و او را چراغ راه هدایت گردانید و شما به زبان، تصدیق او کردید و به او ایمان آوردید و او ثقل و عترت خود را در میان شما گذاشت و حال ایناست که میبینید، عترت و اهل او در کنار شهر شما فرود آمدهاند، پس چه اراده دارید که با ایشان رفتار کنید؟»
آن ملاعین گفتند: نرید ان نمکن منهم الامیر عبیدالله بن زیاد؛ میخواهیم که بر بیعت ابن زیاد فرود آیند و رعیتی او را قبول کنند. اگر نه با ایشان قتال کنیم. بریر فرمود: «هذا ماء الفرات تقع فیه الخنازیر السود و کلابها و قدحیل بینه و بین ابنه؛ این از کجا رواست که آب فرات را که حیوانات از آن بهره دارند، از پسر پیغمبر خود و اهل بیت او منع کنید؟»
آن ملاعین گفتند: بس کن. این کلمات بیفایده مگو. فو الله لیعطشن الحسین کما عطش من کان قبله.(۲)؛ قسم بهخدا که باید حسین را تشنه بکشیم چنانچه عثمان را تشنه کشتند.
و آن ملاعین دروغ گفتند بلکه در مدینةالمعاجز و سایر کتب سیر و تواریخ است که: حضرت امیرالمومنین(ع) چند مشک آب با حسنین برای عثمان که محاصره بود فرستادند و حضرت امام حسن(ع) را خبر دادند که در آن روز کشته میشود و به شام نمیرسد و چنان شد.
📚منبع
کبریت احمر، علم ائمه طاهرین، محمد باقر بیرجندی، ص ۴۲۵
(۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص ۳۱۸
(۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص ۳۱۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a87230
◾️ شهادت مسلم بن عوسجه(ع)
گروهی از یاران امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند. لشکر کوفه از سمت فرات به اردوی امام حمله آورد. جنگ سختی در گرفت. هنگامیکه دو لشکر از جنگ دست کشیدند مسلم بن عوسجه یار باوفای امام حسین علیهالسلام مجروح بر زمین افتاده بود. هنوز رمقی داشت که حضرت با حبیب بن مظاهر بالای سرش رسید و فرمود:
«خدایت رحمت کند ای مسلم! تو به عهد خویش وفا کردی و ما همچنان در انتظاریم ولی از عهد خویش دست بر نمیداریم.»
حبیب بن مظاهر گفت:
«ای مسلم! شهادت تو بر من سخت گران است. دوست داشتم هر وصیتی داری به من کنی تا به حرمت دینداری و خویشاوندیت انجام دهم، ولی میدانم که من هم به زودی به تو میپیوندم و فرصتی برای عمل به وصیت تو نمیماند.»
مسلم در حالیکه به امام حسین علیهالسلام اشاره میکرد گفت: «تنها وصیت من این است که تا زندهای دست از یاری این مرد بر نداری.»
📚منبع
تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۳۱
مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، ص ۱۵
الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۴، ص ۶۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e35002
◾️ عبدالله بن عمیر کلبی و ام وهب همسرش و دفاع از امام حسین(ع)
ام وهب، همسر عبدالله بن عمر کلبی، همراه همسرش از کوفه به کربلا آمده بود. روز عاشورا شوهرش به میدان آمد، شجاعانه میجنگید تا چند نفر را کشت.
ام وهب عمود خیمهای را برداشت و به سوی میدان دوید. خطاب به شوهرش گفت : «پدر و مادرم فدایت.
در راه ذریه پاک پیامبر بجنگ.» عبدالله خواست او را به خیمهها برگرداند، ولی او امتناع کرد و پاسخ داد: «به خدا قسم به خیمه باز نمیگردم تا با تو کشته شوم.»
امام حسین علیهالسلام صدایش زد فرمود: «خدا به شما خانواده پاداش خیر دهد؛ برگرد، جهاد بر زنان واجب نیست.»
ام وهب برای اطاعت از امام به خیمه بازگشت.
شوهرش جنگید تا به شهادت رسید. ام وهب بالای سرش آمد نشست، با او سخن میگفت و خاک از چهره مبارکش میستود و میگفت: «بهشت گوارایت باد.»
شمر او را دید غلامش را به سوی او فرستاد، غلام با عمودی بر سر او زد و آن پاکسرشت در کنار شوهرش به شهادت رسید.
📚منبع
کامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۴، ص ۶۵
اسناب الاشراف، بلاذری، ج ۳، ص۱۹۶
تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۳۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e35002
◾️ یاری امام حسین(ع) و شهادت وهب و ام وهب
وهب بن عبداللَّه بن جناب کلبی به میدان آمد. مادرش که با او بود گفت: «فرزندم برخیز و پسر دختر پیامبر را یاری کن.» گفت: «چنین خواهم کرد ای مادر!» او به نبرد آمد و میگفت: «اگر مرا نمیشناسید ابن کلبی هستم که اکنون با من و مبارزهام آشنا خواهید شد و حملهام را خواهید دید. انتقام خود و دوستانم را خواهم گرفت و اندوه را از امروز که با غم و اندوه همراه شده برطرف میکنم. ضربات من در نبرد، شوخی بردار نیست.»
وهب حمله کرد و گروهی را از پای در آورد. آنگاه نزد مادر و همسرش برگشت و به مادر گفت: «از من خشنود شدی؟»
مادر گفت: «راضی نمیشوم تا در برابر فرزند دختر پیامبر کشته شوی!» همسرش گفت: «تو را به خدا مرا به اندوه و مصیبت خودت گرفتار نکن.» مادر گفت: «به سخنش گوش نده و در حضور نوه رسول اللَّه نبرد کن تا فردای قیامت شفیع تو باشد.»
وهب به میدان رفت و میخواند: «ای مادر! من چون بنده مؤمنی ضمانت میکنم که با شمشیر و نیزه بر اینان بزنم تا طعم تلخ جنگ را بچشند. من مردی قوی و استوارم و در موقع سختی و بلا، سست نیستم. خدای دانا مرا کافی است چه این که به بزرگان عرب نسب می برم.»
او پیوسته جنگید تا دستش بریده شد ولی توجهی نکرد و جنگید تا دست چپش هم قطع شد. مادر به سراغش آمد و خون از صورتش پاک میکرد که شمر متوجه این زن شد و غلامش را فرستاد و با عمودی بر سر او کوفت و سرش را شکست که منجر به قتلش شد. او نخستین زن شهید در نبرد حسینی بود.
📚منبع
مقتل الحسین، خوارزمی، جزءالثانی، ص ۱۴۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e35002
◾️ آمدن حرّ به سمت امام حسین(ع)
وقتی امام حسین علیهالسلام فریاد زد: «آیا یاریکنندهای نیست که برای خدا ما را کمک کند؟! آیا حمایتگری نیست تا از حرم رسول خدا دفاع کند؟!»
حرّ بن یزید این سخن را شنید، دلش پریشان و اشکش روان شد. در حال گریه و زاری همراه غلام ترکیاش سوی امام رفت.
او ابتدا نزد عمر سعد آمد و پرسید: «آیا واقعاً با این مرد میجنگی؟»
عمر گفت: بله، جنگی سخت که کمترینش افتادن سرها و دستها باشد. حرّ گفت: «آیا پیشنهادهای او مورد پذیرش شما نیست؟»
عمر گفت: به خدا اگر دست من بود میپذیرفتم، ولی امیرِ تو راضی نمیشود.
حرّ با یکی از اقوام خود به نام قرة بن قیس از جمعیت دور شد و به کناری رفت. به قره گفت اسبت را آب دادهای؟ گفت: نه. گفت: نمیخواهی سیرابش کنی؟ قره میگوید: مطمئن شدم که میخواهد از جنگ کناره گیرد، در عین حال نمیخواهد من ببینم و او را لو دهم. گفتم: اسبم را آب ندادهام و با تو میآیم. با او کناری رفتم و اگر گفته بود که چه قصدی دارد، همراه او به سوی حسین علیهالسلام میرفتم.
حرّ شروع به رفتن کرد که شخصی به او گفت: ابایزید! مشکوک به نظر میرسی، چه قصدی داری؟ گفت: «خودم را بین بهشت و دوزخ میبینم و چیزی را بر بهشت ترجیح نمیدهم حتی اگر قطعهقطعه شوم یا بسوزم.»
آنگاه اسبش را هِی کرد و با غلام ترکیاش به امام پیوست و گفت:
«یا بن رسول اللَّه! فدایت گردم، من همانم که از برگشت شما جلوگیری کردم و مجبورت کردم در این محل فرود آیی. به خدا سوگند! گمان نمیکردم پیشنهادهای تو را رد کنند و اگر میدانستم که میخواهند تو را بکشند هرگز چنین برخوردی با تو نمیکردم. اکنون توبه کار آمدهام تا در برابرت بجنگم و کشته شوم. آیا توبه ام پذیرفته میشود؟»
امام فرمود: «آری خدا بازگشتت را میپذیرد و تو را میبخشد. اسمت چیست؟» گفت: حُرّ (آزاد). فرمود: «تو آزادهای همانگونه که مادرت نام نهاده است، آزاد در دنیا و آخرت، فرود آی.»
📚منبع
مقتل الحسین، خوارزمی ،جز الثانی، ص ۵۶۷
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e35002
◼️ امام حسین(ع) برادرش عباس(ع) و نافع بن هلال را برای آوردن آب فرستاد
نامهای بدین شرح از عبید الله بن زیاد به عمر بن سعد رسید:
بین حسین و یارانش و آب حائل شو، مگذار قطرهای از آن بچشند همانگونه که با امیرالمؤمنین عثمان، آن مرد متقی و زکّی و مظلوم معامله شد!
ابی مخنف میگوید سلیمان بن راشد از حمید بن مسلم ازدی برایم نقل کردهاست که عمر بن سعد، عمرو بن حجّاج را با پانصد اسب سوار فرستاد تا در شریعه [آبشخور] مستقر گردیده و مانع شدند حسین [علیهالسّلام] و یارانش حتی یک قطره از آن آب را بنوشند، این جریان سه روز قبل از کشتهشدن حسین [علیهالسّلام] بود!
وقتی تشنگی حسین و یارانش شدّت یافت برادرش عباس بن علی بن ابی طالب را خواست و با سی اسب سوار و بیست پیاده همراه با بیست مشک به طرف شریعه فرستاد؛ آنها آمدند تا این که شبانگاه به آب نزدیک شدند، نافع بن هلال جملی پرچم به دست، پیشاپیش آنها حرکت میکرد، عمرو بن حجّاج زبیدی گفت: ای مرد کیستی؟ [نافع گفت: نافع بن هلال] عمرو گفت: چرا اینجا آمدی؟
هلال گفت: آمدهایم تا از این آبی که ما را از آن منع کردهاید بنوشیم. عمرو گفت: بنوش، گوارایت باشد. هلال گفت: نه، و الله قطرهای از آن نمینوشم در حالیکه حسین و اصحابش تشنهاند. آنگاه اشارهای کرد و اصحاب حسین یکباره جلوی عمرو ظاهر شدند.
عمرو گفت: به هیچ وجه اینها نمیتوانند آب بنوشند، اصلا ما اینجا قرار گرفتهایم تا آب را بر آنها ببندیم.
همین که سربازان نافع به نافع نزدیک شدند به آنان گفت: مشکهایتان را پر کنید! سربازان هم یورش آورده مشکهایشان را پر کردند.
اینجا عمرو بن حجاج و یارانش به سویشان حمله بردند، ولی عباس بن علی و نافع بن هلال جلویشان را سد کردند، بعد به یاران خویش پیوستند و گفتند بروید؛ ولی خودشان ایستادند، عمرو بن حجاج و یارانش هم بار دیگر برگشتند. دو گروه اندکی یکدیگر را تعقیب کردند تا اینکه در نهایت اصحاب حسین [علیهالسّلام] مشکها را به حسین [علیهالسّلام] رساندند.
آن شب نافع بن هلال یکی از یاران عمرو بن حجّاج را با نیزه زخمی کرده بود که بعدا جای زخم چرکین شد و او مرد. او اولین کشته سپاه عبیدالله بود که آن شب مجروح شده بود.
📚منبع
تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۱۲
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/e35002
🔳 مذاکره بریر بن خضیر
بُریر بن خضیر هَمْدانی (که از پارسایانِ شب زندهدار و روزهدار بود) به امام گفت: «ای فرزند رسول خدا! اجازه بده نزد ابن سعد فاسق روم و او را پند دهم شاید پند پذیرد و از کاری که میخواهد انجام دهد منصرف شود.» امام حسین(ع) فرمود: «اختیار با توست.» پس بریر نزد عمر بن سعد رفت و داخل خیمه او شد و بدون آن که سلام کند نشست. عمر عصبانی شد و گفت: مرد هَمْدانی! چرا سلام نکردی؟ آیا من مسلمان و عارف به خدا و پیامبرش نیستم و شهادتین نمیگویم؟
بریر گفت: «اگر تو خدا و پیامبر را آن چنان که میگویی میشناختی هیچگاه برای کشتن عترت پیامبر راه نمیافتادی؛ علاوه بر این، آب فرات را که گواراییاش آشکار است و همانند شکم مارها موج میزند و سگان و خوکان از آن میآشامند، بر حسین فرزند علی علیهمالسلام و برادران و خاندانش که از شدّت تشنگی در حال مرگ هستند بستی، با این حال گمان میکنی تو خدا و پیامبر را میشناسی؟!»
عمر بن سعد لختی سر به زیر انداخت آنگاه سر بلند کرد و گفت: به خدا سوگند ای بریر! یقین دارم که هرکس با اینان بجنگد و حقّشان را غصب کند، بیشک در جهنم است. اما ای بریر! تو صلاح میدانی که من حکمرانی ری را ترک کنم تا نصیب دیگری بشود؟ به خدا سوگند! دلم به این امر راضی نمیشود سپس اشعاری را زمزمه نمود:
عبیداللَّه از میان تمامی افراد برای نقشهای از من دعوت کرد که هم اکنون برای انجام آن خارج شدهام. به خدا قسم نمیدانم و متحیرم و در این کاری که برای من پیش آمده در انتخاب یکی از دو امر مهم، مردد ماندهام. آیا حکومت ری را رها کنم در حالیکه آرزوی من است یا گناه جنگ با حسین(ع) را به دوش کشم و میدانم در کشتن او آتشی است که هیچ چیز مانع آن نمیشود؛ امّا حکمرانی ری، نور چشم من است.
* جز ابن اعثم و خوارزمی این خبر را نقل نکردهاند و شاید از این جهت قابل تأمل باشد که اگر ابن سعد واقعاً درباره امام حسین(ع) چنین اعتقادی داشت هیچگاه به جنگ آن حضرت نمیآمد. تعبیرات وی به گونهای است که اگر حقیقتاً آنها را گفته باشد نشانگر شدت شقاوت و دنیاخواهی اوست.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۸۸
#حضرت_امام_حسین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/a87230
️﷽☘️
📢با سلام خدمت اعضاء محترم کانال
✅ برای دسترسی بهتر به مطالب مورد نظر خود، میتوانید از هشتکهای زیر استفاده کنید.
🟢 #دعا_و_مناجات
#روایات_مناجاتی
#حکایات_مناجاتی
#حکایات_علما_و_عرفا
#فضیلت_ماه_رجب
#لیلة_الرغائب
#ایام_البیض_و_اعتکاف
#فضیلت_ماه_شعبان
#فضیلت_شب_نیمه_شعبان
#ماه_مبارک_رمضان
#فضیلت_ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#وداع_با_ماه_رمضان
#عید_فطر
#شب_جمعه
#عرفه
🟢 #پیامبر_اکرم_ص
#ولادت_حضرت_محمد_ص
#فضائل_حضرت_محمد_ص
#مصائب_حضرت_محمد_ص
#عید_مبعث
🟢 #امام_علی_ع
#ولادت_امام_علی_ع
#فضائل_امام_علی_ع
#مصائب_امام_علی_ع
#عید_غدیر
🌹#حضرت_زهرا_س
#ولادت_حضرت_فاطمه_س
#فضائل_حضرت_فاطمه_س
#مصائب_حضرت_فاطمه_س
#عروسی_حضرت_فاطمه_س
🟢 #امام_حسن_مجتبی_ع
#ولادت_امام_مجتبی_ع
#فضائل_امام_مجتبی_ع
#مصائب_امام_مجتبی_ع
🩸#امام_حسین_ع
#ولادت_امام_حسین_ع
#فضائل_امام_حسین_ع
#پیرامون_گریه_و_عزاداری_حسینی
#فضائل_زیارت_امام_حسین_ع
#امام_حسین_ع_در_کلام_شهدا
#سلوک_حسینی
#از_مدینه_تا_مکه
#از_مکه_تا_کربلا
#شهادت_مسلم_بن_عقیل_ع
#ورود_به_کربلا
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#شهادت_طفلان_حضرت_زینب_س
#اصحاب_امام_حسین_ع
#شهادت_عبدالله_بن_حسن_ع
#شهادت_قاسم_بن_حسن_ع
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#فضائل_حضرت_علی_اکبر_ع
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#ولادت_حضرت_عباس_ع
#فضائل_حضرت_عباس_ع
#شهادت_حضرت_عباس_ع
#شب_عاشورا
#روز_عاشورا_وداع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#شام_غریبان_امام_حسین_ع
#روز_یازدهم_محرم
#خروج_از_کربلا
#اربعین_حسینی
#دیگر_مصائب_حسینی
🟢 #امام_سجاد_ع
#ولادت_امام_سجاد_ع
#فضائل_امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
🟢 #امام_باقر_ع
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
#فضائل_امام_محمد_باقر_ع
#مصائب_امام_محمد_باقر_ع
🟢 #امام_صادق_ع
#ولادت_امام_جعفر_صادق_ع
#فضائل_امام_جعفر_صادق_ع
#مصائب_امام_جعفر_صادق_ع
🟢#امام_کاظم_ع
#ولادت_امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مصائب_امام_کاظم_ع
🟢 #امام_رضا_ع
#ولادت_امام_رضا_ع
#فضائل_امام_رضا_ع
#مصائب_امام_رضا_ع
🟢#امام_جواد_ع
#ولادت_امام_جواد_ع
#فضائل_امام_جواد_ع
#مصائب_امام_جواد_ع
🟢 #امام_هادی_ع
#ولادت_امام_هادی_ع
#فضائل_امام_هادی_ع
#مصائب_امام_هادی_ع
🟢 #امام_حسن_عسکری_ع
#ولادت_امام_عسکری_ع
#فضائل_امام_عسکری_ع
#مصائب_امام_عسکری_ع
🟢 #امام_زمان_عج
#ولادت_امام_زمان_عج
#فضائل_امام_زمان_عج
#حکایات_امام_زمان_عج
#ظهور_امام_زمان_عج
🟢 #حضرت_زینب_کبری_س
#ولادت_حضرت_زینب_س
#فضائل_حضرت_زینب_س
#مصائب_حضرت_زینب_س
🟢 #حضرت_معصومه_س
#ولادت_حضرت_معصومه_س
#فضائل_حضرت_معصومه_س
#مصائب_حضرت_معصومه_س
🟢 #حضرت_خدیجه_س
#ازدواج_حضرت_خدیجه_س
#وفات_حضرت_خدیجه_س
🟢 #حضرت_ام_البنین_س
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
#فضائل_حضرت_ام_البنین_س
🔹#حضرت_ام_کلثوم_س
🔹#وفات_حضرت_سکینه_س
🔹#شهادت_حضرت_حمزه_ع
🔹#حضرت_عبدالعظیم_ع
🔹#تخریب_بقیع
🔹#دحوالارض
🔹#عید_قربان
🔹#امام_شهداء_انقلاب
🔹#حاج_قاسم_سلیمانی
🔹#شهداء
🔹#دهه_فجر
🔹#روز_قدس
🔹#شهید_مطهری
🔹#رحلت_امام_خمینی_ره
🔹15#_خرداد
🔹#میلاد_حضرت_مسیح_ع
🔹#رویدادها
📣eitaa.com/maddahiaalemane